عوامل موثر بر طراحی موزه
موزه
بی شك وجود موزه به عنوان یك نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است فرهنگ هر جامعه یك مفهوم كلی است و تمامی ارزشها و یافتههای معنوی مردمان آن جامعه را در بر میگیرد.
پس فرهنگ. میراث هر قومی است كه از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسلهای بعد انتقال یافته است. فرهنگها و تمدنها مانند انسان سه مرحله تكامل دارند:
زاده میشوند، كودكی و نوجوانی دارند. كمال مییابند و به پیری میرسند و بالاخره از میان میروند. خاصیت فرهنگها و تمدنهای پویا و لازم میبیند از فرهنگهای دیگر میگیرد و آنچه را زائد میداند فرو مینهد و دور میریزد.
سخنانی از ماریوبوتا در ایران:
اولین تلاش من در طراحی و كار روی پروژه؛ فهم موضوع است مثلاً وقتی موضوع؛ موزه باشد اول از خودم میپرسم: «موزه امروز چیست؟» برای من موزه نهادی است با خصلت معنوی نیرومند.
مردم به موزه میروند تا در آن از هنرمندان و آثار هنری سوال كنند. بنابراین مسأله معنویت در آن مطرح است معنویتی كه در پس شكلهای زیبایی شناسی است. در
واقع در پشت این شكلهای زیبایی شناسی یك تنش اخلاقی است كه باید منتقل شود. برای من موزه امروز همان عملكرد كلیسای جامع باستان را دارد البته به عنوان كلیسای جامع غیر مذهبی جهان معاصر …
چنین باز اندیشی در درون موزه دو قهرمان را ایجاد میكند قهرمان اول بازدید كننده است و دومی اثر هنری كه باید در موزه به سخن در آید پس من هم فضا را با این دیدگاه به دو فصل تقسیم میكنم:
1) فضایی كه بازدید كننده در آن حركت میكند.
2) فضای ملایمی كه اثر هنری در آن قرار میگیرد. (و در آن نباید اثر هنری تحت تأثیر معماری قرار گیرد.)
در مرحله بعدی در حالی كه هنوز هیچ خطی نكشیدهام سعی میكنم در خود محل سئوال را جستجو كنم. زمین و وضعیت آن به خوبی به ما پاسخ میدهند. من از زمین میپرسم كه دوست دارد چه بشود؟ پس از آن رابطه با زمین برای من مفهوم پیدا میكند نه شكل معماری. و آنچه كه برای من مهم است رابطه و پیوند معماری با محیط است نه شكل معماری.
1ـ تعریف موزه:
تا كنون هیچ تعریف تئوری جامعی برای این كه مشخص كند موزه چگونه مكانی است ابراز نگردیده است، البته این بدان معنا نیست كه هیچ درك صحیحی از اینكه موزه چیست وجود نداشته باشد زیرا موزههایی كه ساخته شدهاند و طرحهایی كه بوسیله طراحان مختلف عرضه گشتهاند هر كدام خود گویای این مطلب است كه موزه بدون تعریف خاصی بتواند بطورجامع درموردكلیه موزهها صادق باشد میتواند بوجود آید و هر موزهای شكل خاص خود را یافته و در دسترس عموم قرار گیرد.
1 .1ـ تعریف لغوی موزه:این واژه كه زبان لاتین و از كلمه موزن بوده و به معنی مجلس فرشتگان الهامفصل، مشتق شده است، توسط “گیوم” و در واژهنامهاش به نام، فرهنگ یونانی لاتین، به عنوان مكانی وقف شده به فرشتگان الهامفصل و مطالعه كه در آن آدمی به مقولههای اصیل میپردازد تعریف گشته است.
تعریف موزه از فرهنگ لغت عمید: مجموعه اثار باستانی، عمارتی
كه آثار باستانی در آنجا نگهداری یا به معرض نمایش گذارده میشود. در یونان قدیم نام محلی بوده كه در آنجا به مطالعه صنایع و علوم میپرداختند و نیز نام تپهای بوده در آتن كه در انجا عبادتگاه و محل مخصوصی برای چندین تن از خدایتان خود ساخته بودند.
مبدأ اسم موزه در یونان قدیم از روی معبدی كه به میوزها مختص بود، بوجود آمده است و میوزها عبارت از دختران ژوپیتر بودهاند كه خدایان الهامفصل علم و ادبیات و هنر و موسیقی و حجاری محسوب می شدهاند.تاریخ میوزها یا پریان الهامفصل شعر و هنر جای بس مهمی را در میتولوژی یونان اشغال كرده است و داستانهای آن همیشه برای نویسندگان منبع الهام بوده است. بدین جهت در تاریخ رب النوعهای یونان و همچنین در تاریخ هنر و ادبیات جهان موزههای نهگانه اساطیر یونان اهمیت و مقامی خاص دارند.
برای این كلمه، نمیتوان معادل مناسبی در زبان پارسی پیدا نمود زیرا “میوز ” در افسانه خدایان یونان خدای كوچكی است كه وظیفهاش الهام فصلیدن به شاعر و هنرمند است.
بنابراین مبداء لغت موزه بطوركلی از یونان بوده و از نام میوزها اقتباس شده است. همچنین به معبدی كه روی تپة كوچكی در آتن به نام موزه ساخته شده بود اطلاق میگردید.
بعدها این اسم را روی معابد دیگر كه به عنوان ادبیات علوم و هنر و بنام نهدختر ژوپیتر (خدایان) ساخته شده گذاردهاند.
تعاریف فوق منشأ پیدایش لغت موزه را روشن میسازد. شكلگیری سازمانی به نام موزه با اهداف یاد شده آن تقریباً از قرن 14 و 15 میلادی آغاز گردیده است.
اطلاق لفظ موزه به سازمانی كه وظیفهاش نگهداری از اشیاء دارای ارزشهای فرهنگی میباشد پس از تشكیل اجلاس F. N. C در فرانسه به سال 1792 میلادی صورت گرفته و از آن زمان به بعد جنبه عمومی یافته است.
1. 1 تعریف اصطلاحی موزه: موزه محل غیر انتفاعی است كه اهداف آموزشی داشته و بوسیله جمعی متخصص اداره میشود. از جمله وظایف اصلی هر موزه جمعاوری و نگهداری آثار است.
هدف اولیه از پیدایش موزهها به مفهوم نوین و به روش شناخته شده امروزی ایجاد مكانهایی برای نگهداری اموال شخصی و یا ثروتهای صرفاً ملی بوده است.
اشتیاق به گردآوری اشیاء زیبا، گرانبها و كمیاب و یا صرفاً غریب امری است كه ریشه در نهاد و سرشت آدمی داشته و دارد.
همه تمدنها از ابتدایی ترین تا پیشرفتهترین آنها در تمایل به گردآوری اشتراك داشتهاند.
از ارضای بنیادی غریزی گردآوری در طی زمان به استفاده از مجموعه آثار در جهت برآوردن نیازها به مطالعه میرسیم.
موزهها به عنوان مؤسساتی در جوامع نوین وظیفه دارند اشیائی را كه به لحاظ ارزش فرهنگیشان گرامی داشته میشوند را نگهداری نموده و تا سر حد امكان از ویرانی و زوال مصون بدارند و در قال اینگونه اشیاء همان نقشی را بر عهده دارند كه كتابخانهها در برابر كتب و بایگانیها در قبال اسناد رسمی ایفا میكنند.
جوامع این اشیاء را نه به انگیزه احتكار بلكه به منظور بهرهگیری از آنها محفوظ میدارند.
موزهها به وجهی سازمان یافتهاند كه از گنجینههایشان در جهت اهداف فرهنگی استفاده شود.
به دیگر سخن موزهها از خلال ارزشهایی كه آنها را فرا میگیرند و به صور مرتبی بیان میدارند منظری عینی از جهان سه بعدی را در ذهن بازدیدكنندگان خود متبادر میسازند و به آنان امكان میدهند كه روح نافذ خویش را در مورد میراث خود بكار بسته و از این راه به كنجكاوی خود میدان عمل دهند
هدف نمایش:
ایجاد تسهیل تماس مستقیم بین فرد و شیء است، خواه فرد یك كودك دبستانی باشد یا یك بزرگسال و خواه شیء نمونهای متعلق به
علوم طبیعی و یا یك متنوع عرضه شده در تالار تاریخچه علوم و فنون باشد و یا یك اثر هنری، لذا باید در نظر داشت كه:
* اولا: موزه وسیله نمایش اشیاء است، نه اشیاء وسیله نمایش موزه.
* ثانیاً : آنچه مسلم است موزه تنها وسیلة ارتباط عینی نیست، بلكه هدف اساسی آن القاء تأثیر فرهنگی و هنری و ایجاد رابطه بصری از طریق برخورد مستقیم با اشیائ دوبعدی به صورت رویارویی یك جهت با اشیاء سه بعدی از راه برخورد چند جهت است.
از این رو موزه نقشهای اجتماعی متعددی را ایفا نموده است، از قبیل ارائه بازتابی از قدرت دولت یا مذهب ارائه میدان گستردهای در جهت پژوهش دانشگاهیان و محققین منفرد، ارائه تصویری از علائق متنوع قشرهای فرهیخته جامعه، ارائه نمادی از ثروت و پایگاه اجتماعی گرد آورندهها و …… و ارائه یك بنیاد فرهنگی در تجلیل از یك شهر یا كشور.
موزه حتی نقش مهمتری را ایفا نموده و قادر است با بیدار كردن روح خلاقی كه در هر یك از ما نهفته است توان هنری و قصد فكری ما را برانگیزاند.
از این رو نخستین وظیفه هر موزهای مشخص ساختن جامعه مخاطب خویش و در یافتن نیازهای آن، اعم از كلی و جزئی است و با مستند قرار دادن طبقات اجتماعی، اقلیت ها و سطح فكری آحاد این جامعه برنامه هر موزهای با ملاحظه گسترده و دیدگاه مجموعههایش تبیین گردیده و دامنه فعالیتها و توانائی های مالی جامعه مزبور میتواند در راستای تحقق اهداف و برنامههای فوق تأثیر شگرفی داشته باشد.
موزه برای آن كه بتواند از عهده ایفای نقش اجتماعی، آموزشی و فرهنگی خود برآید نمیبایستی صرفاً به گردآوری بپردازد بلكه باید سلامت میراثی را كه در اختیارش نهاده شده را تأمین نماید.
از همین روست كه وظیفه نگهداری كه از وظایف دیرینه موزههاست بسیار اهمیت مییابد.
اكنون تمایزی بین نگهداری و مرمت پدید آمده است، نگهداری عبارت است از توجهی كه صرف مجموعهها بطوركلی میشود تا از علل سهگانه خرابی محیطی (حرارت، رطوبت، آلودگی هوا، نور و …) درونی (عمل بیولوژیكی، فیزیكی، شیمیایی یا مكانیكی درون خود شیء) و انسانی (تماس با دست، حمل و نقل و غیره) مصون بماند.
و مرمت عبارت است از كار تعمیر و بازسازی و این كاری است كه به چیرهدستی و دانش كافی نیازمند است.از دیگر سو پژوهشگران را باید گروه مهمی از مراجعین به موزهها برشمرد، چرا كه هر موزهای میبایست فعالیتهای خود را به مطالعه عمیق مجموعههایش مبتنی سازد. از این رو پژوهش، خواه بوسیله كاركنان علمی خود موزه انجام شود، خواه بوسیله پژوهشگران غیر عضو موزه كه از منابع مستند آن استفاده میكنند فصلی جدا نشدنی از زندگی موزه را تشكیل میدهد.
از این رو منابع میباید به صورتی عرضه شوند كه پاسخگوی نیازها باشند، نخستین ضرورت این است كه كتابچههای راهنما و كاتالوگهای مجموعهها تا حد امكان كامل باشند.
بنابراین موزهها علاوه بر مستند ساختن مجموعههای خویش میباید برای كاركنان خود پژوهشگران مستقل تسهیلات مكملی فراهم نمایند، از قبیل: تالار مطالعه، دسترسی به مخازن كتابخانه، آرشیو و احیاناص همانطور كه در ممالك در حال توسعه متداول است پیش بینیهایی در جهت اسكان دیدار كنندگان بیگانه.
امروزه گسترش روزافزون رسالتهای اجتماعی و علمی موزه دربر گیرنده تنشهای درونی در قالب مؤسسه مزبور و كاركنان آن میباشد، در حالی كه در گذشته موزه عبارت از یك پرستگاه یا یك خزانه آثار و اشیائی به منظور استفاده یك اقلیت خاص بود.
لیكن اكنون باید پاسخگوی نیازهای متضاد باشد، باید آموزش بدهد، وسائل تفریح و انبساط خاطر را فراهم سازد و در جهت گسترش دانش تلاش نماید
موزههای پویا كه تعدادشان رو به افزایش است همه امكانات خود را وقف آموزش و فرهنگ كرده و همانند یك دانشگاه در صدد برقرار نمودن آشتی بین خواستههای دانش كه نمیتوانند گامی فراتر از پژوهش بردارند و خواستههای فرهنگ كه باید متوجه جمعیتی هرچه وسیتر باشند، برآیند و در این راستا گامهای مؤثری بر میدارند.
2ـ تاریخچه موزه:
1. 2 ـ تاریخچه موزه در جهان:
در دوران كلاسیك واژه موزه به جایگاه نه خدای یونانی كه ربالنوع های هنر و اندیشه بودند اطلاق میشد. در اواخر قرن سوم قبل از میلاد بطلمیوس اول (284 ـ 246) قبل از میلاد اولین موزه را در شهر اسكندریه تأسیس كرد، بنای این موزه در قسمتی از كاخ سلطنتی ساخته شده بود و در عین حال به عنوان كتابخانه از آن استفاده میشد، بطلمیوس در آن محل كه بعدها كتابخانه بزرگی شد نسخههای منحصر بفردی را گردآوری كرده بود كه معروفترین فلسفه و دانشمندان عصر را در آنجا به كار تحقیق و تتبع وا میداشت.
2. بعد از وی یكی از امپراطوران روم به نام كلود موزهای نظیر اسكندریه بوجود آورد كه مركز تحقیقات علمی آن دوران به شمار میرفت.
در قرون وسطی نام موزه به عنوان محلی بكار برده میشد كه در آنجا مجموعههایی از اشیاء كم یاب و جالب ادوار گذشته از قبیل تاریخ طبیعی یا آثار هنری را به نمایش در آوردند.
از همان زمانی كه علوم زیبایی شناسی شروع به تقویت و بالندگی قدرت هنری نمود، رومیها به خلاقیت هنری زایدالوصفشان و با تكیه بر ذوق و نبوغ خود صاحب مجموعهها كلكسیونهای نفیسی گشتند. ولی ده قرن مصامحه و سهلانگاری از یك طرف و غارت و چپاول و سوء استفادههای بیشمار از طرف دیگر میرفت كه موجب نابودی و محو این نوع ثمرات گرانبها در این سرزمین بشود لیكن با آغاز دورة رنسانی و بیداری و آگاهی دوباره ملتها از انهدام كامل این گنجینهها جلوگیری بعمل آمد. بطوریكه از این پس كلكسیون نمودن كارهای هنری با جدیت بیشتری بخصوص در مناطق اروپای شمالی دنبال شد.
تا قبل از قرن 15 میلادی دو ایده در كلكسیون نمودن و گردآوری آثار با ارزش وجود داشت.
1- جمعآوری اشیاء به منظور مذهبی و اعتقادی جهت گنجینههای صومعهها.
– گردآوری آثار بخاطر ارضاء تمایلات نفسانی نظیر كلكسیونهایی كه شاهزادگان و اسقفهای اعظم از طریق اقدام به جمعآوری كارهای هنری، جهت قصرهایشان تهیه نمودند.
شرایط لازم برای ایجاد موزه در دوره Helenistico و Roman و اواخر دوره Renaissance در ایتالیا بوجود آمد.
پاپ سیكتوس چهارم اولین شخصی است كه در سال 1471 میلادی نخستین موزه با مفهوم امروزی آن را ایجاد كرده است.
موزه گزارینی Cesarini در سال 1500 م و فانر Fonese در سال 1546 م و آفیتزن Afitizen در سال 1581 م به ترتیب در اروپا افتتاح شدند.
حدود 100 سال بعد موزه آشمولین Ashmolean یا بعبارت صحیحتر Foundahion of the Ashmolean در آكسفورد Oxford پا گرفت.
اولین موزه در آمریكا بسال 1750 م در دانشگاه هاروارد تحت عنوان اتاق عجائب تاسیس گردید.
در سال 1759 م ویلیام هشتم در آلمان موسس موزه Kassel گردید و همزمان با او موزه British museum در انگلیس گشایش یافت.
موزهها و گالریها از اواسط قرن هیجدهم در پایتختهای اروپایی پدیدار شدند. این امر غالباً با حمایت و جانبداری سلاطین صورت میگرفت و اكثر كشورها با همكاری یكدیگر اقدام به تأسیس موزههایی جهت تبادل آثار باستانی و هنری خویش مینمودند.
در تاریخ 30 اوت 1792 م در فرانسه بر اساس تصویب نامه F. N. C. موزهها جنبه عمومی و ملی یافت.
همزمان با این عمل موزه لوور
louver بعنوان مكانی برای استفاده عموم در سال 1792 م افتتاح شد كه سنگ زیرین بنای موزهها در قرن 19 میلادی گردید.
موزه تاریخ فرانسه Museedi Histoirede France كه بوسیله لویی فیلیپ (1850 ـ 1773 م) در ورسای بوجود آمد وقایع و شخصیتهای برجسته تاریخ این كشور را در طی بیش از 100 سال به كمك تصاویر معرفی مینمود. نمایشگاه عمومی برلن در پائیز 1815 م متشكل از غنائم مربوط به دور جنگهای ناپلئون بناپارت بوجود آمد هفت سال بعد از این نمایشگاه Sehinkel طرع با ارزش احیاء یونان را برای موزه Altes ارائه داد در سال 1877 م به همت Sir Walker گالری و اگر در انگلیس افتتاح شد كه همزمان با آن گالری Freeer در واشنگتن D . C شكل گرفت از این به بعد سیر تحول موزهها با سبك نوین آغاز گردید. از گنجینههای كلیساهای قرون وسطی تا انواع موزههای پایان سده نوزدهم ارائه آثار تحول چندانی نیافت، در طی دهه قرن بیستم مفهوم ارائهای توام با رعایت زیبایی شناسی حتی از موزههای بدون ارتباط با هنر از اولویت ویژهای برخوردار شد.
از دهه 1950 م به بعد تحول چشمگیری در جهت ارائه اشیاء در ارتباط با یكدیگر مشاهده میگردد.
فنون نمایش نیز در طی یك صد سال گذشته تحول عمدهای بخود دیده است و در سایه پیشرفتهای شگرف علمی و فنی و … نمایشهای اشیاء گذشته جای خود را به آرایشهای بسیار متنوعتر سپردهاند.
ملحقات استنادی كه به شدت تحت تاثیر گرافیسم Bauhouseا قرار گرفتهاند به عنصری از چهارچوب زیبایی شناختی بدل شدهاند نمایشگاههای موقت و سیار نیز مفصل تر شده و موزههای مدرنی نظیر تالار ملی ویكتوریا در ملبورن كه از حجمهای نجومی تشكیل یافته است بگونهای طراحی شدهاند كه پوشش كفها و دیوارها و سقفها میتوانند در ظرف چند ساعت تعویض گردند.
2. 2 ـ تاریخچه موزه در ایران:
پیرامون تاریخچه موزه در ایران باید اظهار داشت كه جمعآوری و نگهداری اشیاء ذی قیمت در ایران با انگیزه حفظ آثار شخصی بوده و بیشتر حالت خصوصی داشته است.
اولین نمونههای آن را میتوان در دوران سلسله هخامنشی و با شكلگیری حكومت مستقل ایران مشاهده نمود كه صرفاً جنبه خصوصی داشته و تنها مورد استفاده حكام و امرای وقت قرار گرفته است.
موزه با مفهوم نوین امروزی آن در ایران از 120 سال پیش شكل گرفت، اولین نمونه آن را در زمان حكومت محمد علیشاه میتوان مشاهده نمود در زمانی این شاه قاجار فصلی از كاخ گلستان به موزه ابزار و اشیاء قیمتی و سلطنتی تبدیل شد كه مورد بازدید اعیان و اشراف واقع میشد.
در یكی دو قرن اخیر و بر اثر كاوشها و حفریات باستانشناسی و یا بر حسب تصادف بتدریج آثار باستانی كه دلیل بر وجود تمدنهای پیشین این مرز و بوم بوده در اكناف ایران آشكار و كشف میگردید كه متأسفانه بر اثر بی مبالاتی و بی توجهی زمامداران وقت عموماً به خارج از كشور حمل و زینت فصل موزههای جهان گردیده است و فقط تعدادی معدود از آنها در ایران باقی مانده است كه آنهم در مجموعههای شخصی اعیان جمعآوری و نگهداری میشده است.
این وضع اسفبار كه موجب خروج گنجینههای هنری و ملی و اشیاء گرانبهای تمدن گذشته این سرزمین از ایران میگردید كم كم اولیاء وزارت فرهنگ را بر آن داشت تا در این زمینه چارهاندیشی كرده و ترتیبی اتخاذ نمایند كه خروج بی رویه این آثار باستانی جلوگیری بعمل آید.
بر مبنای همین تفكر در سال 1295 هجری شمسی و در زمانی كه مرتضی خان ممتازالملك عهدهدار مقام وزارت معارف و اوقاف بود اراده كوچكی بنام شعبه عتیقات در این وزارتخانه بوجود آمد كه بعدها این شعبه به دایره عقیقات تغییر نام داده وزیر نظر سازمان اداره كل معارف به فعالیت خویش ادامه داد.
و به موجب قانون آثار عتیقه كه در سال 1299 هجری شمسی (برابر با سال 1920 م) به تصویب رسید تمام حفاریها و كاوشها تحت نظر مستقیم دولت در آمد و امتیاز انحصاری چندین ساله فرانسویها پیرامون حفاری زمین جهت كشف آثار عتیقه لغو گردید و در عوض دولت ایران تقبل نمود كه در تهران یك موزه آثار عتیقه و یك كتابخانه ملی سازد و ریاست آن را تا سه نوبت و هر نوبت پنج سال به فرانسویان واگذار نماید و در اجرای این طرح آندرهگدار معمار و مهندس فرانسوی به عنوان مدیریت موزه و كتابخانه ملی مشغول بكار گردید.
مرتضی خان ممتازالملك كه در حقیقت میتوان گفت موسس اولین موزه ملی ایران بوده است. برای تشكیل یك موزه غنی و با ارزش در تهران تلاشهای بسیاری نموده است، وی توانست موزه ملی ایران را با 270 قلم شیئ عتیقه در یكی از اتاقهای بزرگ عمارت قدیم وزارت معارف كه در قسمت شمال بنای مدرسه دارالفنون قرار داشت تاسیس كند و پس از خریداری و اهدأ كاخ مسعودیه (محل فعلی وزارت آموزش و پرورش واقع در خیابان اكباتان) این موزه به تالار آیینه آن كاخ منتقل شد (1304 ه. شش) جهت رشد و اعتلای هنرهای سنتی موزه هنرهای ملی بفرمان رضاخان در حوض خانه باغ نگارستان ایجاد گردیده كه در كنار این موزه كارگاههای بومی جهت تولید و ساخت و ارائه آثار در نظر گرفته شد.
در سال 1310 هجری شمسی با كشف آثار باستانی در تخت جمشید موزه تخت جمشید جهت نگهداری این اشیاء بوجود آمد در سال 1314 هجری شمسی بنای موزه مردم شناسی ایران بنیاد نهاده شد و پس از 20 سال موزه مردمشناسی در خیابان ارامنه (بوعلی) گشایش یافت جهت ارائه هر چه بهتر آثار موزه مردم شناسی به كاخ ابیض جنب كاخ گلستان، كهن سالترین موزه كشور انتقال یافت (1347 هجری شمسی).
در سال 1335 موزه قزوین در كلاه فرنگی شاه طهماسب (بنای چهل ستون قزوین) برپا گردیده و در ادامه این روند موزه چهل ستون اصفهان در كاخ چهل ستون افتتاح گردید (1337) موزه هنرهای تزئینی در سال 1338 بنیاد نهاده شد. موزه جواهرات سلطنتی در دیماه 1339 شمسی در طبقه زیرین ساختمان بانك ملی گشایش یافت.
در سال 1341 موزه تبریز و گرگان و در سال 1345 موزه شوش و در سال 1346 موزه ارومیه افتتاح شدند كه آثار موجود در این موزهها بیشتر جنبه تاریخی و مردمشناسی داشته است، موزه رشت در سال 1349 و موزه حمام گنجعلی خان كرمان در سال 1350 تأسیس یافتند، موزه مجموعه فرهنگی آزادی در سال 1350 و موزه خانه صبا در منزل مسكونی شادروان صبا در تاریخ 21/8/52 تأسیس و افتتاح شد. از سال 1359 به بعد تغییرات وسیعتری در زمینه توسعه و تكمیل و تجهیز موزههای ایران انجام گرفته است كه بعنوان مثال میتوان به موزههای مردم شناسی هنرهای تزئینی، صبا در تهران، رشت، آبادان، شوش ، هفت تپه، قزوین، كاخ رودسر، دژ شاهپور در خرمآباد و … بالاخره به موزه پارس در ارگ كریمخانی شیراز اشاره نمود.
سال 1355 اوج احداث بناهای موزهای در ایران بوده است در این سال انگیزه ایجاد بناهایی با عملكرد صرفاً موزه عمومیت مییابد كه موزه هنرهای معاصر، فرش، فرهنگ سرای نیاوران حاصل آن میباشند.
3. 2ـ موزه در بینش اسلامی:
در اینجا بی مناسبت نیست كه هر چند فشرده و با نگرشی الهی به موزه نگریسته و جایگاه و منزلت آن را در جهانبینی اسلامی مورد مطالعه قرار دهیم بنابراین به قرآن روی آورده و شیوه برخورد آن را با حوادث تاریخی و آثار باقیمانده از پیشینیان بررسی مینمائیم، مشاهده میكنیم كه قرآن این كتاب همیشه جاوید و آموزنده سرگذشت اقوام و ملل گذشته را به تكرار بازگو نموده و از آثار بر جای ماندهشان كه خود موزه است طبیعی یاد میكند اما نه گزارشگر تاریخ است و نه قصه پرداز بلكه به نتایج اخلاقی و بعد تربیتی این مناظر تكیه نموده و هر اثری را آمیزهای جهت تنبیه و بخود آوردن بر میشمرد.
موزه – قسمت دوم
«ایكوم»
شورای بینالمللی موزهها
I. C. O. M.
طبق آخرین آمار كه در اجلاس ایكوم در ملبورن اعلام شد، در جهان و در حال حاضر حدود 000/50 موزه مشغول فعالیت هستند، یعنی به طور میانگین در هر كشور حدود 330 موزه.
كشورها را میتوان از نظر تعداد موزه به دو فصل تقسیم كرد.
نوع اول: كشورهای پر تعداد از نظر موزه شامل كشورهای اروپای غربی و روسیه، آمریكای شمالی و استرالیا، هریك تقریباً 1000 موزه و یا بیشتر دارند.
نوع دوم: كشورهای كم تعداد از نظر موزه شامل كشورهای آسیایی ، آفریقایی. و كشورهایی كه در آمریكای جنوبی و مركزی قرار دارند.
در بین كشورهای نوع دوم، فعالیت موزهداری و تعداد موزهها در كشورهای چین، هند، آرژانتین. رژیم صهیونستی، مكزیك، برزیل و ژاپن بیش از بقیه است.
در ایران 140 موزه وجود دارد كه در مقایسه با تمدن، قدمت، تعداد ابنیه و آثار و … خیلی پایین است (حسب مصاحبه جناب آقای بهشتی ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی در ایران قریب یك میلیون اثر میراثی داریم. لذا تعداد ما به مجموعه میراث فرهنگی خودمان و در مقایسه با كشورهای نوع اول بسیار پایین است).
بالاخره این كه در جهان و تا ژانویه 1996 تعداد 496 اثر به عنوان میراث جهانی به ثبت رسیده است كه 350 اثر ارزش میراث فرهنگی، 102 اثر اترزش میراث طبیعی و 17 اثر واجد هر دو ارزش بوده است.در این مجموعه تعداد آثاری كه از ایران ثبت شده در محدوده انگشتان یك دست است.
خواستهها و تمایلات مردم و نیز ابعا علمی و پژوهشی و ایجاد موزههای تخصصی قائل هستند و ما در چه سطحی قرار داریم و آیا همین آمار نقش موزهها در توسعه فرهنگی آن كشورها را نشان نمیدهد و نیز نمیگوید كه چه راه طولانی و پر پیچ و خمی را در پیش داریم و چه قدر ضرورت دارد تا همه دست بدست هم بدهیم و همراه هم باشیم، دوست هم باشیم، یاور هم باشیم تا این نقش را به موزههای خود بدهیم.
ما بیش از آنها میراث منقول و غیر منقول فرهنگی داریم ولی كمتر از این میراث عظیم استفاده كردهایم.
ما تاریخ و تمدن طولانی تر و گستردهتر و نیز پر محتواتر داریم ولی خوب آنها را به نمایش نگذاشتهایم. تفاوت ما در این است كه كمتر خود را میشناسیم، كمتر انگیزه داریم و كمتر میتوانیم در راه اهداف ملی با هم كار كنیم.
معرفی ایكوم
ICOM مخفف International Council Museums
به معنی شورای بینالمللی موزههاست.
این سازمان در سال 1946 و بنا به پیشنهاد یك شهروند آمریكائی به نام چانسی . جی. هاملین (Chancey J. Hamlin) تأسیس شده و اولین مجله خود را بنام مجله موزهها با همكاری یونسكو منتشر كرد. این سازمان تا امروز 55 سال كه فعالیت میكند.
ایكوم بنا به ماده یك اساس نامه خود سازمان نیمه دولتی مشتمل از موزهها و كاركنان حرفهای موزه است كه برای اشاعه منافع موزه شناسی و دیگر رشتههای وابسته ایجاد شده است.
اهداف و موضوعات اصلی كار ایكوم كه در مادة 3 اساس نامه آمده عبارتند از:
الف) تشویق و حمایت از ایجاد، توسعه و اداره حرفهای تمامی انواع موزهها.
ب) تعالی فصلیدن به امر شناخت و فهم طبیعت، كاركرد و نقش موزه ها در خدمت به جامعه و توسعه آن.
انواع موزه:
موزههای تاریخی
همه موزههایی كه مجموعههایشان از دیدگاه تاریخی تشكیل و عرضه شدهاند موزه تاریخی شمرده میشوند، و هدفشان اساساً ارائه مستند تسلسل زمانی به یك رشته رویداد یا مجتمعی نمایانگر لحظه ای از یك لحظه متحول است. مدرنترین این موزهها تمام تاریخ یك كشور، یك منطقه یا یك شهر را (همراه با تاریخی طبیعی یا جغرافیای آن از زمان پیدایش آن تا عصر حاضر، و بدون نادیده انگاشتن دیدگاههای واقعی رشد، از قبیل دسترسی به زمین رشد شهری، نمایش میگذارند. علم و هنر را تلفیق می كنند، از انواع وسایل سمعی ـ بصری كمك میگیرند، و مكان عمدهای به اسناد مكتوب، به بازسازیها و مدلهای اقلیمی، و به نقشهها اختصاص میدهند. نمایشهایشان غالباً در بنای كهن. كه خود یك نماد تاریخی است، صورت میگیرند.سایر انواع موزههای تاریخی مشتملند بر موزههای واقع در مواضع باستانشناسی، موزههای مستقر در یك بنای تاریخی یا در یك میدان جنگ و نیز موزههای یادبود شخصیتها.
این موزهها معمولاً جنبه تعلیمی دارند و بازسازیها و مدلهایی را در بر میگیرند. مخازن و تالارهای مطالعه در این بناها فضای عمدهای را اشغال میكنند، چون وسعت موضوعات موردنظر چنان است كه دانش مربوط به آنها بیوقفه پیشرفت میكند.
موزههای علمی
موزههای علوم طبیعی، موزههای علوم كاربردی و موزههای فنی (به استثنای موزههای تاریخ علوم و فنون، كه تاریخی شمرده میشوند) در زمره موزههای علمی قرار دارند. وظیفه موزههای علمی این است كه روحیه و ذهنیت علمی را به صورت سهبعدی منتقل كنند، تمایل طبیعی به دانش را برانگیزند، اطلاعاتی در مورد پژوهشها و پیشرفتها بدهند، به هر فردی احساس مشاركت در پیشرفت فنی را فصلند، و درك و قدردانی نسبت به حفظ محیط طبیعی از دیدگاه اقلیمی و تاریخی را تشویق كنند، تا بینندگان را با سیر تحول طبیعت و بشریت آشنا سازند. همه این موزهها شئ واقعی را (اعم از اینكه موجود طبیعی باشد، یا ماشین مصنوعی و با مدل آن (به صورت اسلاید تمام پرده رنگی، ماكت یا نمونه متحرك) و با نمایش (یعنی تجربیات فیزیكی، بازسازیهای كیهانی یا گردشهای علمی) پیوند میدهند. هدفشان اساساً تعلیمی است، و فعالیتهای آموزشی آنها بسیار مهم و بدور از تمركز هستند. بعضی از موزهها نمایشگاههای قابل حمل و سوار كردن به راه میاندازند تا به مناطق دورافتاده و محروم از موهبات تكنولوژی خدمت برسانند؛ برخی دیگر، مانند موزه كلكته، از موزههای بسیار استفاده میكنند؛ عدهای نیز انواع تسهیلات را در اختیار مدارس فاقد آزمایشگاه و كارگاه میگذارند، همچنان كه در میلان دیده میشود. موزههای علمی محتملاً مواظبت شدهترین و پرفعالیتترین موزهها هستند. پیشرفتشان در موزهشناسی و در فنون ارائه از همه حیاتیتر بوده است.
موزههای تخصصی
اگر چه همه موزههای تخصصی را میتوان در طبقهبندیهایی كه دیدم گنجاند، لیكن نفس تخصص بودنشان مسایل ویژهای برای آنها پدید میآورد. بسیاری از این موزهها از فعالیتهای محدود اقتصادی حكایت میكنند (از قبیل كاوشهای كانی، صنعت كفاشی) و در اینگونه موارد، كم و بیش به صنعتی كه در آنها مصور شده وابسته هستند، موزههای دیگری به معرفی یك فعالیت هنری میپردازند (نظیر تئاتر، خیمهشببازی، موسیقی، سینما) و جنبه های ؟ هنری و فنی.
میتوان در همین مقوله از موزهها یی نام برد كه یك فصل از جامعه هستند، مانند فصلی مختص كودكان در یك موزه یا موزههای ویژه نابینایان
موزههای منطقهای
موزههای منطقهای، یا محلی، كه به معرفی همه جنبههای (طبیعی، تاریخی و هنری) یك استان یا ولایت میپردازند و نظایر آنها را میتوان در اروپای غربی یا شرقی، هند، مكزیك، شیلی و كانادا یافت، از حیث تعداد ارزشهایشان واجد اهمیت هستند و در عین حال اینها هم مربوط به جامعهای هستند كه از نظر فرهنگی همگی قابلیت جذب بازدیدكننده را دارند
از این رو نخستین مسئولیتشان ارائه بازتابی از این جامعه و ارزش فصلیدن به سنن و روح خلاق آن است؛ مسئولیت دومشان گشودن آن جامعه به روی جهان برونی است، بویژه با ایفای نقش امتداد موزههای مركزی، كه میتوانند آثار یا مجموعههایی را كه میراث فرهنگی و طبیعی، ملی و بینالمللی را مصور میسازند به رسم امانت برایشان بفرستند.
موزههای فضای آزاد
اشارهای لازم است به موزههایی كه یك بنای مشخص و مختص نمایش، بلكه در محدوده یك باغ یا یك پارك مستقر شدهاند، و اشیاء آنها را در هوای آزاد عرضه میگردند. این موزهها به همه رشتههای علوم متكی هستند، ولی مسایل خاصی از حیث موزهشناسی و موزهنگاری مطرح میكنند. بدینسان در بین آنها به موزههای مردمشناسی، موزههای علوم طبیعی، موزههای باستانشناسی، موزههای هنری و موزههای تاریخ و فنون برمیخوریم. در این موزهها اگر چه مدیریت، خدمات و مخازن در ساختمانهای وسیعی مستقر هستند، معهذا مسایل خاصی در موارد نگهداری اشیاء و جریان دیداركنندگان باقیاند. به سبب حالت پارك مانندشان، این موزهها بسیار جذاب هستند و دیداركنندگان غالباً آنها را «سرزندهتر» از موزههای سنتی مینگرند. به علاوه، ابعادشان پذیرای از جمعیتی پرنفرتر از هر نوع موزه دیگر را ممكن میسازد از نقطه نظر ارائه، در این موزهها امكانات بازسازی تصنعی اقالیم به وجهی رضایتفصلتر از آن كه در موزههای سرپوشیده میسر میشود فراهم است. لیكن خطری نیز در كار است، و آن وسوسه «جعل» است، به ویژه در مورد موزههای مردمشناسی در هوای آزاد، سرانجام، نگهداری، به علت عوامل آب و هوا، در این موزهها مشكلتر است. چرا كه مجموعهها بدون حفاظی در هوای آزاد میمانند و تحت تأثیر تغییرات حرارت و رطوبت قرار میگیرند بدون اینكه راهی برای ممانعت یا اصلاحی وجود داشته باشد.
بناهای تبدیل شده به موزه
اغلب موزههایی كه در فاصله سالهای 1800 تا 1950 بوجود آمدند درون بناهای موجود تاریخی جا داده شدند:از جمله لوور در پاریس، آرمیتاژ در لنینگراد، اوفیتزی در فلورانس، پرادو در مادرید، در تبدیل این بناها به موزه، گاه مسائلی مطرح میشوند كه تبدیل آنها را با مشكل مواجه میسازد، همچنین محدودیتهایی را به ملاحظه خصوصیات زیبایی شناختی و تاریخی خود باعث میشوند. «موقعیت این گونه موزهها به ندرت خوب است، چرا كه در مركز تاریخی شهرها واقع شدهاند، و در نتیجه مشكلاتی از حیث عبور و مرور و نیز امكان دسترسی به همراه میآورند. رطوبت دیوارها و جو درونی بنا غالباً به مجموعهها آسیب میرسانند. نور طبیعی، گاه نامكفی است، و گاه خیره كننده، بطوری كه میباید بر تعداد پنجرهها افزود و یا از آن كاست. فضا به قدر كافی انعطافپذیر نیست، تجهیزات موزهنگاری میباید برای كار در سطوح نامناسب تطبیق داده شود. بطور كلی حالت صمیمانه این بناها آنها را بیشتر در خور موزههای نقاشی، موزههای یادبودی، موزههای تخصصی تاریخی، و حتی نمایش مجموعههای خصوصی میسازد. جنبه تعلیمی موزهنگاری معاصر در اینها به آسانی جامه عمل نمیپوشد، و به استثنای چند بنای وسیع از قبیل لوور و ورسای، این موزهها نمیتوانند در آن واحد پذیرای عده زیادی از مراجعان بشوند.» مسأله دیگری كه باید به آن توجه نمود، ایمنی مجموعههاست، خصوصاً كه بناهای تاریخی عموماً بیش از سایر موزهها در معرض خطر حریق و یا سرقت هستند. با وجود تمامی این مشكلات، تمایل به استفاده از اینگونه بناها در سرزمینهایی كه از این لحاظ غنی هستند، همچنان وجود دارد. اما نكته درخور توجه در این بناها این است كه مجموعههایی كه در آنها گردآوری و به معرض نمایش گذارده میشوند، بایستی با حالت بنا تناسب و مطابقت داشته باشد. (به عنوان مثال نباید یك مجموعه فولكلور را در یك كاخ و یا مجموعه هنری غیر مذهبی را در یك كلیسای قدیمی به نمایش گذاشت.
بناهایی كه به عنوان موزه ساخته شده اند:
هر چند كه پیدایش موزه حداقل به قرن سوم پیش از میلاد باز می گردد، اما میتوان گفت طراحی ساختمانهایی با عملكرد خاص، برای موزه، در اواخر قرن 18 آغاز شد. در این دوران معبد ـ موزهها یا كاخ ـ موزهها شكل گرفتند كه معمولاً به تقلید از معابد یونانی ساخته میشدند. پس از آن در دوران معماری معاصر از دیدگاهی متفاوت به معماری موزهها پرداخته شد. در ادامه، ویژگیهای این دو نوع معماری بررسی میگردد.
الف ـ معبد ـ موزهها یا كاخ ـ موزه ها
اینگونه موزهها، ساختمانهایی با خصلت یادبودی هستند، و معمولا منظر برونیشان تقلیدی از معابد یونانی است: با ستونهای ردیف شده پیشانی مثلثی شكل و تزئین ثقیل كلاسیك. همانند موزه هنری مستروپولیتن در نیویورك، تالار ملی هنر در واشنگتن دی. سی. و تالار ملی در لندن این روش در موزهسازی در اواخر قرن هجدهم آغاز شد و در طی قرن نوزدهم ادامه یافت. تالارهای درون این موزهها از مرمر یا سنگ سخت پوشیده شدهاند. «سقف مرتفع دارند، به پلكانهای وسیعی كه گاهی تا یك سوم از فضای موجود را اشغال كردهاند مجهز هستند، مسیرهای ناراحتی را برای مراجعان فراهم آوردهاند، و روشنایی در آنها از ارتفاع بیش از اندازه میتابد ـ اینها همه عناصری هستند كه به قصد تأكید بر ارزش مجموعههای شاهكارها ور جوی جدی و تقریباً مذهبی طرح شدهاند. چشم بیننده باید از جلال قرون گذشته تسخیر و خیره شود … در همه این بناها فضاهائی كه به مخازن و خدمات اختصاص یافته، كم و نامناسب است، بطوریكه كاربرد چندانی ندارد» از جهتی میتوان موزه فلسطین اشغالی را در بیتالمقدس و تالار ملی، اثر میس وان در روهه را كه در برلن غربی واقع شده، و هر دو در طی دهه 1960 ساخته شدهاند. نمایانگر مفهوم نوین معبد ـ موزه دانست.
این نوع موزهها معمولاً در مركز شهرهای قدیمی ساخته میشوند و برای اینكه با نیازهای جامعه امروزی منطبق گردند. هزینه و زحمت زیادی صرف آنها میگردد. از طرف دیگر، اینها خود، به انبیه تاریخی بدل میشوند و همین مسأله توسعه آنها را با اشكال روبرو میسازد. «راه حل هایی كه برای دگرگون ساختن و مبدل كردن این بناها به موزههای مدرن اتحاد میشوند معمولا جنبه بنیادی دارند: از قبیل نصب سقفهای كاذب یا طبقات واسط حذف نور طبیعی با كو كردن پنجرهها و سقفهای شیشهای، تقسیم فضای تالارها، حذف نقاشیها و مجسمههای تزئینی و غیره. در موارد متعددی حیاطهای درونی را به منظور استقرار مخازن پوشاندهاند، و امتدادهایی از بنا در زمینهای هم جوار ساختهاند».
ب ـ موزههای جدید.
چنانچه اشاره شد تا دهه 1950 موزهها به عنوان پوسته زیبایی برای مجموعههای نهفته در آن در نظر گرفته میشدند. پس از آن نیز بسیاری از بناهایی كه به عنوان موزه ساخته شدهاند، جنبه یادبودی یافتند و بدین سان اینها نیز از همان مفهوم معبد ـ موزه و یا كاخ ـ موزه پیروی كردهاند. معماران بزرگی مانند لوكوربوزیه سوئیسی و میس راندرو و فرانك لویدرایت آمریكایی، در موزههای توكیو، چاندیگار، برلین، و موزه سالومون آر. گوگنهایم در نیویورك كوشیدهاند عملاً اندیشههای خود را در زمینه موزه شناسی نشان دهند «این گونه راهحلها به ندرت موزههای واقعاً كارآیی بوجود آوردهاندجدای اینكه منظرشان شهرت آنها را تأمین كرده باشد، این بناها در واقع از دیدگاه برونی آفریده شدهاند، و فضای درونشان، گو اینكه گاهی درخور نمایشگاههای آثار همخوان با معیارهای زمان ساختمان آنهاست، نمیتواند با دگرگونیهای بیوقفه مفاهیم موزهشناسی وفق داده شود.» البته در اینجا باید بیان كرد كه از لحاظ طراحی معماری میان موزههای خصوصی یا نیمه خصوصی (دارای هیأت امنا یا شورا) و موزههای عمومی تفاوتی وجود دارد. در موزههای نوع اول نظر مدیر و كاركنان علمی، در گزینش معمار بسیار مؤثر است. از این جهت مسئولان موزه برنامهریز طرحی هستند كه معمار ملزم به اجرای آن است، ولی در موزههای عمومی، معمار از جانب كسانی به غیر از كاركنان موزه به آنان تحمیل میگردد ولی مدیریت موزه دیگر از آنچنان آزادی برای برنامهریزی برخوردار خواهد بود، بنابراین میتوان گفت: طراحی موزههایی موفقیتآمیز بوده است كه بسیاری از آنان ، آنچنان آوازه بلندی ندارند و بوسیلة معماران عموماً گم نامی ساخته شدهاند كه تمایل به همكاری نزدیكتری با كاركنان موزه، كه قادر بودند برنامه دقیقی تهیه كنند، داشتهاند. همانند موزه ادمونتون در كانادا، موزه هنرها و سنن مردمی در پاریس، موزه آثار عتیقه سیسیل در سیراكوز و مجتمع موزههای مدرن مكزیك. ویژگی این موزهها عبارت است از: «استفاده اصولی از پیشرفتهترین مصالح و فنون تقسیم فضایی سطوح مختص خدمات و مناطقپذیرش مراجعان، ایجاد فضاهایی با حجم انعطافپذیر جهت نمایشگاههای ثابت و موقت، گسترش مخازن و تسهیلات پژوهشی و مطالعه دقیق نقشهای كه در ارتباط با نقشة كلی شهر و امكانات حمل و نقل و پاركینگ باشد.»
خصوصیات فیزیكی ساختمان موزه با عملكرد صحیح
خوانایی مسیر: در طراحی یك موزه به منظور نمایش، باید به نكات خاصی توجه نمود تا بازدید كنندگان از موزه بتوانند به راحتی و بدون اینكه در فضاهای پیچدر پیچ آن سر در گم گردند به راحتی در مسیری روشن به حركت در آمده و از كلیه سالنهای نمایش در صورت تمایل از ساختمان موزه خارج شوند.
تناسبات اشیاء با سالنهای نمایش: تالارهای نمایش میبایست كه متناسب با ابعاد و اندازههای سورههای نمایش انتخاب شود. برای مثال در سالنی بزرگ به نمایش در آوردن آثار ظریف و كوچك كه بازدید كننده می بایست در فاصله نزدیك به آن قرار گیرد به هیچ وجه مناسب نیست و بالعكس آثار هنری در اندازههاتی بزرگ را در تالارهای كوچك به نمایش در آوردن صحیح نمیباشد.
ایجاد ارتباطی با فضای بیرونی از آنجایی كه عموماً سالنهای نمایش اشیا و آثار مختلف در موزهها فضایی بسته را تشكیل میدهند و نورهای غیر مستقیم طبیعی و مصنوعی روشنایی این مكانها را تأمین میكنند میبایست در مسیر حركت بازدید كنندگان مكانهایی را جهت دید به فضایی باز و نور گل و گیاه ایجاد نمود تا از احساس دلتنگی از یكنواختی مسیر حركت بازدید كننده كاسته شود و وی را تشویق به ماندن نماید.
ایجاد نمایشگاههای موقت در زمینه های هنری: به منظور هرچه فعالتر كردن ساختمان یك موزه میبایست در جوار عملكرد اصلی یك موزه كه همانا تالارهای نمایش، در دورههای طولانیتر برگزار میشوند، یك سری تالارهای آزاد به منظور برپایی نمایشگاههای دورهای و فصلی از آثار با ارزش در زمینههای مختلف هنری از هنرمندان قدیمی و یا معاصر (در رابطه با طبیعت) پیشبینی نمود. تا همواره برنامههای جدیدی به منظور بازدید افرادی كه قبلاً از تالارهای اصلی و دائمی موزه دیدن كردهاند فراهم نمود. و تا ارتباط اینگونه افراد با موزه همواره حفظ شده باشد.
ایجاد فضای تحقیق و كتابخانه: ایجاد فضاهایی به منظور تحقیق و آموزش در زمینههای خاص، به رشد و تكامل ذهنی و فرهنگی افراد علاقهمند كمك مؤثری مینماید. به طور مثال وجود كتابخانهای با كتبی در زمینههای مختلف موجود در موزه به منظور تحقیق افراد علاقهمند.
ایجاد سالن نمایش: وجود سالنهای نمایش فیلم، اسلاید، سخنرانی و غیره به منظور آموزشهای سمعی و بصری به مراجعین چنین مراكزی.
اموزش فنی و حرفهای: ایجاد كلاسهای آموزش تئوری و عملی به منظور ارتقاء سطح فرهنگ و آموزش جوانان كشور و تشویق به فراگیری هنرها و فنها و آموزش مرمت این گونه آثار و خلق آن.
غرفههای فروش و بوفه و چایخانه و …. در كنار این عملكردها ایجاد فضایی مناسب در بهترین نقطه از ساختمان با دیدی متنوع و جاذب جهت استراحت مراجعین به صورت چایخانه بسیار مفید میباشد تولید، ضمن معرفی بیشتر صنایع تولید از طریق فروش به مراجعین داخلی و بویژه خارجی امكان رشد اقتصادی موزه را میتوان فراهم نمود
سوي تو ميدوند هان! اي تو هميشه در ميان در چمن تو ميچرد آهوي دشت آسمان گرد سر تو ميپرد باز سپيد كهكشان هر چه به گرد خويشتن مينگرم در اين چمن آينه ضمير من جز تو نميدهد نشان اي گل بوستان سرا از پس پردهها درآ بوي تو ميكشد مرا وقت سحر به بوستان اي كه نهان نشستهاي باغ درون هستهاي هسته فرو شكستهاي كاين همه باغ شد روان آه كه ميزند برون از سر و سينه موج خون من چه كنم كه از درون دست تو ميكشد كمان پيش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم؟ كز نفس تو دم به دم ميشنويم بوي جان پيش تو جامه در برم نعره زند كه بر دَرم!
each time i used to read smaller articles which also clear their motive, and that is also happening with this paragraph which I am reading here.