مقاله فهرست اجزای اصلی ساختمان

مه 07, 2012 بدون دیدگاه


6- کف سازي

6-1- مقدمه

هدف از کف سازي بوجود آوردن سطحي است که بتواند خواسته هاي استفاده کنندگان را از آن به نحو مطلوب برآورد. با توجه به کاربري کف، جنس و شکل آن متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال نحوه ساخت کف حمام در طبقات بالاي ساختمان با نحوه ساخت زيرزمين تفاوت دارد. کف ها را بايد از مصالحي ساخت تا قادر به تحمل وزن خود، وزن اشخاص، و وسايل وارده باشند. کف ها بايد در مقابل ساييدگي محکم و مقاوم بوده و زيبايي نيز داشته باشند، همچنين حرکت بر روي آن ها راحت و تا حد امکان بي صدا بوده و به راحتي بتوان آن ها را نظافت نمود.

6-2- کف سازي در زيرزمين ها

اگر زمين طبيعي کاملاً خشک باشد، براي کف سازي، يک لايه بتن با عيار 200 کيلوگرم سيمان در متر مکعب با ضخامت 10 سانتي متر بر روي زمين ريخته مي شود که پس از متراکم نمودن آن، با استفاده از تخته ماله آن را صاف مي کنند. پوشش نهايي مي تواند ملات ماسه و سيمان، سنگ فرش، موزاييک فرش و… باشد.

************************

کف سازي در زمين هاي کاملاً خشک

در زمين هايي که رطوبت کمي دارند، براي جلوگيري از نفوذ رطوبت به کف زيرزمين بايد اعمال زير به ترتيب انجام داده شود:

– خاک زيرين کاملاً کوبيده شود و روي آن قلوه سنگ درشت به ضخامت حداقل 25 سانتي متر پخش گردد. براي بوجود آوردن سطحي تقريباً صاف و پر شدن فواصل خالي بين قلوه سنگها، شن ريز روي تمام سطح ريخته شود تا حدود يك سانتي متر بر روي قلوه سنگها پوشانده شود. پس از كوبيدن شن و مسطح كردن آن از بتن با عيار 200 كيلوگرم سيمان در متر مكعب به ضخامت 7 تا 10 سانتي متر استفاده گردد و بتن با تخته ماله صاف گردد.

***********

كف سازي در زمين هاي نيمه خشك

– اگر زمين داراي رطوبت زياد باشد و قلوه سنگها نتوانند مانع از نفوذ رطوبت شوند، بايد از عايق رطوبتي مانند قيروگوني استفاده نمود.

براي اين منظور پس از چيدن قلوه سنگ، ريختن شن ريز و بتن ريزي بر روي بتن، يك لايه قيرگوني كشيده مي شود. براي جلوگيري از وارد شدن صدمه به عايق، روي آن را يك قشر ملات ماسه و سيمان مي كشند و بعد پوشش نهايي را انجام مي دهند.

6-3- كف سازي در طبقه همكف ساختمان (بدون زيرزمين)

براي جلوگيري از ورود آب باران به طبقه همكف ساختمان هاي بدون زيرزمين معمولاً ساختمان را بر روي كرسي چيني اجرا مي نمايند. اجراي كف بستگي به نوع زمين دارد.

اگر زمين از گياه پوشيده شده باشد، بايد آن قدر خاكبرداري نمود تا كليه ريشه هاي درون خاك جمع آوري گردد، سپس به ارتفاع مورد نياز خاكريزي انجام مي دهند و آن را مي كوبند تا تراكم آن به 85 تا 90 درصد برسد، سپس آن را تسطيح مي كنند. در صورت زياد بودن ارتفاع خاكريزي، بايد بصورت لايه لايه و در ضخامت هاي 30 سانتي متري كوبيده شود. اگر زمين طبيعي خشك باشد و امكان نفوذ رطوبت به سمت بالا وجود نداشته باشد مي توان يك قشر بتن با عيار 200 كيلوگرم سيمان در متر مكعب بر روي خاك كوبيده شده ريخت كه پس از آن براي فرش كف از پوشش مناسب استفاده مي شود. در صورتي كه امكان نفوذ رطوبت به مقدار زياد نباشد بر روي خاك كوبيده شده، به ضخامت حداقل 25 سانتي متر قلوه سنگ مي ريزند و بر روي آن شن و ماسه نرم پخش مي كنند. پس از اين كه حدود يك سانتي متر قلوه سنگها را پوشاند بتن با عيار 200 كيلوگرم سيمان در متر مكعب به قطر 7 تا 10 سانتي متر بر روي شن و ماسه نرم مي ريزند. پس از خشك شدن بتن، آن را با پوشش مورد نظر فرش مي كنند.

اگر مقدار آب و نفوذ آن به كف زياد باشد، يك لايه قيروگوني براي تمام سطح ساختمان استفاده مي شود. قيروگوني را بر روي بتن كف پهن مي كنند و بر روي آن، ماسه نرم پخش نموده و براي فرش كف از پوشش مناسب استفاده مي كنند.

6-4- كف سازي طبقات

پس از اجراي سقف يك لايه بتن سبك بر روي آن مي ريزند و آن را صاف مي كنند.

پس از خشك شدن بتن پوكه، پوشش نهايي كف را انجام مي دهند. بتن پوكه سبك وزن است، همچنين به دليل داشتن منافذ ريز، عايق حرارتي بسيار خوبي است از اين رو در كف سازي ها مورد استفاده قرار مي گيرد.

6-5- كفپوش ها در ساختمان

استفاده از كفپوش ها در ساختمان جهت زيباي و مسطح بودن زيرپا مي باشد كه در سه حالت مورد استفاده قرار مي گيرند:

1- كفپوش هايي كه فرش مي شوند. شامل انواع سنگ هاي پلاك و موزاييك هاي گوناگون مي باشد.

2- كفپوش هايي كه درجا ريخته مي شوند.

3- كفپوش هايي كه چسبانده مي شوند، مثل پاركت

7              ديوار

7-1 مقدمه

ديوار به عنوان يكي از مهمترين اجزاي ساختمان محسوب مي شود كه از مجموعة مصالح پركننده كه به وسيله ملات به هم متصل مي شوند، تشكيل شده است.

ديوار به عنوان يكي از مهمترين اعضاي هر ساختمان محسوب مي گردد كه اغلب براي تحمل فشار، تقسيم فضاهاي داخل ساختمان، جلوگيري از نفوذ عوامل جوّي و همچنين جلوگيري از انتقال سروصدا و نگهداري خاكريزها و خاكبرداري ها مورد استفاده قرار مي گيرند.

معمولاً ديوارها به دو صورت ناميده مي شوند:

1- از نظر نوع مواد و مصالح مصرف شده در آن

2- علت احداث آن ها چه بوده و يا در چه محلي قرار مي گيرند.

ديوار آجري مهمترين ديواري است كه در كشور ما به صورت چشم گير مورد استفاده قرار مي گيرد.

بر حسب ابعاد آجر (cm5 . 5/10 . 22) ديوارهاي آجري نسبت به ضخامت آن گروه بندي مي گرد ند مانند ديوارهاي تيغه (5 سانتي)- ديوارهاي نيم آجره (5/10 سانتي)- ديوارهاي يك آجره (22 سانتي)- ديوارهاي يك و نيم آجره (35 سانتي) – ديوارهاي دو آجره (45 سانتي)

7-8- انواع ديوارها

ديوارها را بر حسب وظيفه اي كه به عهده دارند مي توان به ديوارهاي باربر و غيرباربر تقسيم بندي نمود، همچنين مي توان از نظر مصالح مصرفي آن ها را به ديوارهاي آجري، بلوكي، سنگي، بتني، چوبي، فلزي و گلي تقسيم بندي نمود.

7-10- ملات مصرفي

ملات هاي مورد مصرف براي ساختن ديوارهاي آجري عبارتند از: گل آهك، ماسه آهك، باتارد و ملات ماسه سيمان.

7-10-1- ملات گل آهك

مخلوطي از خاك سرند شده و 150 تا 250 كيلوگرم پودر آهك و يا خمير آهك در متر مكعب خاك است كه آن را با آب مخلوط مي كنند و براي ديوارهاي با اهميت كم در ساختمان هاي كوچك مورد استفاده قرار مي گيرد.

7-10-2- ملات ماسه آهك

مخلوطي از ماسه شسته و پودر و يا خمير آهك است كه آن را با آب مخلوط مي كنند. اين نوع ملات سنبت به ملات گل آهك بهتر و مقاومتر مي باشد و در ساختمان هاي كوچك به كار مي رود.

7-10-3- ملات باتارد

مخلوطي است از ماسه و سيمان و آهك به نسبت 100 تا 150 كيلوگرم سيمان و 150 تا 200 كيلوگرم آهك شكفته در متر مكعب ماسه كه با مقدار مورد نياز آب تهيه مي شود. اين نوع ملات مناسب براي ديوارچيني مي باشد.

7-11- ضخامت ديوارهاي آجري

ديوارهاي آجري باربر 35 سانتي يا 5/1 آجره براي ساختمان هاي تا دو طبقه و ديوارهاي آجري باربر 45 سانتي متري يا 2 آجره براي ساختمان هاي 2 تا 4 طبقه مورد استفاده قرار مي گيرد. براي ساختمان هاي بيش از 4 طبقه از ديوار آجري استفاده نمي شود همچنين از نظر اقتصادي مقرون به صرفه هم نمي باشد. در برخي مواقع ديوارهاي باربر را با ضخامت 22 سانتي متر يعني يك آجره مي سازند كه اين نوع ديوارها فقط براي دهانه هاي كمتر از 3 متر با بار بسيار كم و ارتفاع حداكثر 3 متر مورد استفاده قرار مي گيرد. از ديوارهاي 55 سانتي متري براي كرسي چيني زير ديوارهاي باربر 5/1 تا 2 آجره و از ديوارهاي 3 آجره يا بيشتر براي ديوارهاي پي ساختمان استفاده مي شود.

7-12- ارتفاع ديوارهاي آجري

عبارت است از فاصله عمودي بين كف تا زير سقف هر طبقه كه به آن طول آزاد ديوار نيز مي گويند. ارتفاع ديوار با ضخامت آن رابطه مستقيم دارد يعني هرچه ديوار داراي ارتفاع كمتر باشد، ضخامت آن هم بايد كمتر باشد. در ساختمان هايي كه همه طبقات آن داراي ارتفاع يكسان مي باشد براي هر دو طبقه كه ساختمان مرتفع تر مي شود، مي توان به اندازه يك نيمه ضخامت آن را كاهش داد. به عنوان مثال در يك ساختمان آجري 4 طبقه، اگر ضخامت ديوارهاي طبقات اول و دوم 5/2 آجره باشد مي توان ضخامت طبقات سوم و چهارم را 2 آجره در نظر گرفت. لازم به ذكر است كه ارتفاع ديوار آجري حدود 18 تا 20 برابر ضخامت آن بايد باشد. يعني ارتفاع يك ديوار يك آجره حداكثر مي تواند برابر cm440=22. 20  باشد.

در موقع اجراي ديوارهاي آجري بايد به موارد زير دقت نمود:

1- حداقل مقاومت فشاري آجر مورد مصرف بايد برابر 40 كيلوگرم بر سانتي متر مربع باشد. سالم بوده و كناره هاي تيز و بدون آلودگي و مواد خارجي داشته باشد. از مصرف آجرهاي شكسته بايد خودداري نمود زيرا موجب مي شود كه ملات بيشتري استفاده گردد در نتيجه از مقاومت ديوار كاسته مي شود.

2- آجرها را بايد قبل از مصرف زنجاب نمود يعني از آب اشباع شوند، از اين رو يا آجرها را درون بشكه آب فرو مي برند و يا با شلنگ بر روي آن ها آب مي پاشند، سپس آن ها را مورد مصرف قرار مي دهند. در صورتي كه آجر به صورت خشك مورد استفاده قرار گيرد، به سرعت آب ملات را مي مكد كه در اين صورت از اتصال آجر با ملات جلوگيري مي شود. در هواي گرم پس از آجركاري بايد بر روي آن آب پاشي نمود، همچنين در هواي كمتر از 5 درجه سانتي گراد بايد از انجام عمليات آجرچيني خودداري نمود.

3- در هر رديف، سطح آجركاري بايد كاملاً بصورت افقي باشد و موجدار نباشد زيرا پخش بار در سطوح افقي بصورت يكنواخت صورت مي گيرد.

4- در موقع آجرچيني، حداكثر اختلاف ارتفاع آجركاري هر قسمت از ساختمان بايد نسبت به ساير قسمت ها برابر يك متر باشد.

5- در گوشه ها و محل هاي تقاطع، ديوارها بايد بصورت يك رج در ميان قفل و بست كامل باشند و گوشه هاي بيروني ديوارها نيز بايد در هر رج داراي قفل و بست كامل باشند، از اين رو نبايد ديوارچيني گوشه ها را در امتداد قائم متوقف نمود، همچنين درزهاي قائم ديوار نبايد بر روي هم قرار گيرند. به عبارت ديگر فاصله درزهاي قائم از يكديگر در دو رديف متوالي بايد به اندازه  طول آجر تا حداقل  باشد.

كاري مي گردد تا از نفوذ رطوبت جلوگيري شود. پس از انجام عمليات عايق كاري، ديوار محافظ عايق را مي سازند و پشت آن را شفته ريزي مي كنند.

ديوار محافظ عايق به دو روش انجام مي گيرد:

1- در ابتدا ديوار زيرزمين را با ملات ماسه و سيمان يا باتارد مي سازند، سپس پشت ديوار را با ملات ماسه و سيمان اندود و روي آن را صيقلي مي كنند. پس از انجام عمليات عايق كاري ديوار محافظ را كه ضخامت 11 يا 22 سانتي متري دارد با ملات ماسه و سيمان مي سازند به گونه اي كه تمام منافذ آن كاملاً پر شود و جاي خالي وجود نداشته باشد، زيرا در موقع شفته ريزي، آب آهك از سوراخ ها نفوذ كرده و به عايق كاري آسيب مي رساند. در صورتي كه اطراف زيرزمين به ساختمان هاي همسايگان محدود باشد، استفاده از اين روش امكان پذير نمي باشد زيرا ساخت ديوار محافظ بين ديوار اصلي عايق كاري شده و ديوار همسايه غيرممكن مي باشد.

2- در ابتدا ديوار محافظ را با هر نوع ملاتي كه از نظر اقتصادي مقرون به صرفه باشد، مي سازند و بر روي آن ملات ماسه و سيمان اندود صيقلي مي نمايند، سپس روي اندود ماسه سيمان را عايق كاري نموده و ديوار زير زمين را با ملات ماسه و سيمان مي سازند.

8          نعل درگاه

8-1- مقدمه

به تير افقي بالاي در و پنجره كه بار سقف را بر ستون ها منتقل مي نمايند، نعل درگاه گفته مي شود. دو انتهاي نعل درگاهي بايد در بالاي ستون يا ديوارها به گونه اي قرار داده شود كه وزن روي نعل درگاهي تماماً به ستون ها و يا ديوارها منتقل شود. به سطحي از ديوار يا ستون كه دو انتهاي نعل درگاهي روي آن قرار مي گيرد، تكيه گاه مي گويند. هرچه درگاهي عريض تر باشد، به همان نسبت نعل درگاهي نيز عريض تر خواهد بود و بار بيشتري را تحمل مي كند. حداقل ارتفاع نعل درگاهي ها برابر 15 سانتي متر است. نحوه پخش بار بر روي نعل درگاهي هاي آجري به شكل يك مثلث و با زاويه 60 درجه است.

*************

5-2- عملكرد و هدف از نعل درگاهي

نعل درگاه معمولاً در قسمت بالاي درها و پنجره ها قرار دارد و وظيفه آن نگهداري مصالحي است كه روي آن چيده مي شود. پايه هاي نعل درگاه ممكن است از جنس آجر، بتن يا سنگ باشد.

**************

8-3- انواع نعل درگاه ها و روش اجراي آن ها

8-3-1- نعل درگاه آجري (قوس آجري)

اين نوع پوشش از زمان هاي گذشته تا بحال در منازل مسكوني و بناهاي عمومي و سنتي معمول بوده است. براي نعل درگاهي مي توان از انواع قوس هاي تخت، هلالي، نيم دايره، نيم بيضي، مربع، شاخ بزي و هفت و پنج استفاده نمود. در ابتدا با توجه به فاصله دهانه درگاهي، شكل قوس مورد نظر را ترسيم كرده، سپس يك قالب از جنس گچ يا چوب ساخته و بر روي پايه هاي قوس قرار مي دهند، سپس قوس آجري را با استفاده از آجر مرغوب و ملات گچ يا گچ و خاك، بر روي قالب نصب مي كنند كه پس از خشك شدن، قالب برداشته مي شود. معمولاً براي حفظ زيبايي قوس، كتيبه بالاي در و پنجره را با همان قوس ساخته و نصب م كنند. گاهي اوقات براي زيبايي بيشتر، كتيبه آن را به شكل هاي هنري و تزييني ساخته مي شود كه به آن گره سازي مي گويند و داخل گره را با شيشه هاي رنگي پر مي كنند.

*****************

8-3-2- نعل درگاه چوبي

اين نعل درگاه را از تيرهاي مقاوم چوبي با مقطع گرد مي سازند. دو تير چوبي در طرفين و روي تكيه گاه طوري قرار داده مي شوند كه تيرها به اندازه 30 سانتي متر از طرفين بر روي تكيه گاه ها قرار گيرد، براي جلوگيري از غلتيدن تيرهاي گرد، قسمت وسط و دو سر تيرها را با قطعات چوبي و ميخ به يكديگر متصل مي كنند. تيرهاي چوبي را بايد قبل از مصرف به سموم ضد موريانه آغشته نود تا از نفوذ موريانه و حشرات موذي ديگر به داخل آن ها جلوگيري گردد.

9          تاق ضربي

9-1- مقدمه

آجر از مصالحي است كه از مقاومت فشاري خوبي برخوردار است اما داراي مقاومت كششي نامناسب نمي باشد. معمولاً در قسمت هايي از ساختمان مورد استفاده قرار مي گيرد كه نيروي وارده به صورت فشاري باشد. در پوشش سقفها به روش تاق ضربي، با دادن خيز منفي به آجرها مي توان فاصله ميان دو تيرآهن را از هم بيشتر در نظر گرفت.

مقدار خيز مورد نياز در تاق ضربي بستگي به دهانه دارد، يعني هرچه دو تير آهن نسبت به هم فاصله كمتري داشته باشد به خيز كمتري نياز است و هرچه دو تيرآهن نسبت به يكديگر فاصله زيادتر داشته باشد بايد خيز بيشتري را در نظر گرفت. با در نظر گرفتن خيز بيشتر، استحكام بيشتري در تاق بوجود مي آيد اما در موقعي كه بايد زير تاق را اندود نمود خيز زياد باعث مي گردد كه ضخامت اندود افزايش يابد كه از نظر اقتصادي مقروم به صرفه نمي باشد، همچنين به دليل سنگيني اندود زير تاق، امكان جدا شدن آن از زير تاق وجود دارد، لذا بايد دهانه و خيز آن محدود باشد. معمولاً دهانه تاق ضربي (فاصله دو تير آهن از يكديگر) بين 90 تا 110 سانتي متر در نظر گرفته مي شود كه خيز مناسب آن حدود 3 تا 5 سانتي متر است.

در تاق ضربي معمولاً آجرهاي نوع فشاري به كار برده مي شوند. در سطوح اين آجر خلل و فرج هايي وجود دارد كه موجب افزايش چسبيدن به ملات مي شود. قبل از مصرف آجر در تاق ضربي حتماً بايد گرد و خاك سطوح آجر با آب كاملاً تميز شود، زيرا وجود اين گرد و خاك، مانع از چسبيدن آجر به ملات مي گردد. براي اين منظور، آجر را در آب تميز فرو مي كنند. بايد گرد و خاك و مواد زايد از سطوح آن جدا گردد و مقداري آب را هم جذب كند. عمل ياد شده موجب مي گردد كه در موقع تاق زني، آجر، آب ملات را بسيار سريع جذب نكند و زمان مناسب براي انجام فعل و انفعالات شيميايي ملات، براي چسبيدن به آجر فراهم شود. بايد آجر را فقط آب خور كرد و ازسيراب شدن كامل آجر خودداري نمود، زيرا به ملات نمي چسبد و از آن جدا مي شود.

در تاق ضربي معمولاً از ملات گچ و خاك استفاده مي شود. نسبت اختلاط آن تابع قدرت گيرايي گچ و نوع خاك است. براي ساخت ملات گچ و خاك، مقداري آب در استنبلي مي ريزند و به مرور، مخلوط خشك گچ و خاك را در آن مي پاشند تا تقريباً سطح آب را بپوشاند. پس از مخلوط كردن، آن را فوراً در محل مورد نظر مورد استفاده قرار مي دهند.

9-2- مراحل ساخت تاق ضربي

9-2-1- آماده نمودن تيرآهن ها

تيرآهن هاي مصرفي بايد بصورت سالم و بدون تاب خوردگي و پوسيدگي باشند. در اين مرحله، تيرآهن ها را نبايد براي مدت زمان زياد در فضاي باز انبار نمود.

9-2-2- تير ريزي

قرار دادن سر تيرآهن ها مستقيماً بر روي ديوارهاي آجري يك روش صحيح نمي باشد، لذا بايد از يك زير سري بتني در سرتاسر ديوار، در ترازي كه تيرآهن ها قرار مي گيرند بصورت يك كلاف بتني سرتاسري استفاده نمود. در صورتي كه سر تيرآهن ها را مستقيماً بر روي ديوار آجري قرار دهيم، به دليل اين كه عرض بال تيرآهن نسبتاً كم است و فشارهاي وارده به يك نقطه وارد مي شود، لذا آجر زير تيرآهن مي شكند و خرد مي شود. با استفاده نمودن از كلاف افقي زير سقف، بار به صورت يكنواخت به ديوار منتقل مي شود. معمولاً فواصل تير آهن هاي تاق ضربي بين 90 تا 110 سانتي متر است. تيرآهن ها را به صفحات فولادي كه قبلاً در كلاف افقي تعبيه شده اند جوش مي دهند. صفحات ياد شده توسط آرماتورهاي فلزي در بتن محكم شده اند. براي پاتاق يا آخرين دهانه تاق ضربي نيز بايد يك تكيه گاه مناسب در نظر گرفت.

9-2-3- نصب ميل مهار

در سقفهاي ضربي ساده ترين روش براي جلوگيري از نزديك و دور شدن تيرها در طول دهانه، استفاده از ميل مهار است. تيرآهن هاي سقف را بايد توسط تسمه ها و آرماتورهاي فلزي حداقل 10 ميلي متري بصورت ضربدري به يكديگر متصل نمود. براي هر حداكثر 25 متر مربع از يك عدد ضربدر مطابق شكل زير استفاده مي شود.

****************

10                   در و پنجره

10-1- مقدمه

در، جزئي از ساختمان است كه با باز و بسته شدن، فضاهاي داخل و خارج ساختمان را به يكديگر مرتبط و يا مجزا مي كند و امكان دسترسي و گاهي اوقات عبور نور و تبادل هوا را ممكن يا ناممكن مي كند. از اين رو در، يك ديوار موقتي است كه در درگاهي قرار مي گيرد.

10-2- خصوصيات در

ايجاد امكان دسترسي به عنوان وظيفه اوليه در محسوب مي شود. وظايف ثانويه آن به عنوان بخشي از ديوار عبارت است از: حفظ محيط از باد و باران، حفظ حريم خصوصي و ايمني، مقاومت و پايداري، عايق حرارتي و صوتي.

10-3- تعاريف

لنگه: به قسمتي از در يا پنجره كه در چهارچوب قرار دارد و معمولاً متحرك است، لنگه مي گويند.

قاب: همان چهارچوب است و لنگه در يا پنجره در آن قرار مي گيرد.

آستانه: به قسمت پاييني قاب در گفته مي شود. از آستانه به خصوص براي درهاي ورودوي و سرويس ها استفاده مي شود.

كتيبه: به قسمتي از در يا پنجره گفته مي شود كه در قسمت بالايي آن ها قرار مي گيرد. كتيبه مي تواند بازشو باشد و يا ثابت.

وادار (قيد): لنگه در يا پنجره را به دو يا چند قسمت تقسيم مي كند. از وادار براي تقسيم ابعاد در و يا كوچك نمودن ابعاد شيشه يا زينت استفاده مي شود.

بائو: وادار عمودي طرفين در يا پنجره كه قفل و لولا به آن متصل مي شود و يا درون آن قرار مي گيرد، بائو نام دارد.

***************

قيدهاي فوقاني و تحتاني: همان وادارهاي بالا و پايين هستند.

تنكه: عبارت است از قسمت صفحه مانندي از در كه مابين دو وادار قرار دارد.

پاخور: به يال پاييني لنگه در گفته مي شود كه معمولاً نسبت به يال هاي جانبي پهن تر است و براي جلوگيري از صدمه ديدن در از ضربه مورد استفاده قرار مي گيرد.

شيشه خور: به قسمتي از يالهاي در گفته مي شود كه شيشه بر روي آن تكيه مي كند.

دماغه: به قسمتي از لنگه در يا پنجره كه بر روي نماي قاب قرار مي گيرد و بالعكس قسمتي از قاب كه در نما روي لنگه در قرار مي گيرد، دماغه مي گويند.

براي جلوگيري از نفوذ هوا به داخل و همچنين حركت بيش از اندازه لنگه در بايد از دماغه استفاده نمود.

*************

10-9- پنجره

نشانه زندگي و رابط فضاهاي داخل و طبيعت زيباي خارج است. پنجره نه تنها منظر داخلي را تأمين مي كند، بلكه اطلاعات زيادي در مورد موقعيت جهت، تغيير ساعات شبانه روز و تغييرات طبيعت را منتقل مي كند. با توجه به نيازهاي فضاي داخلي، شرايط اقليمي و تناسبات نماهاي خارجي ساختمان طراحي مي شود. تأمين روشنايي طبيعي مورد نياز فضاها وظيفه پنجره است. پنجره، وسيله مهمي براي تنظيم شرايط محيطي ساختمان، جذب انرژي، تأمين نور، تبادل حرارت و تهويه طبيعي است. نحوه پنجره گذاري در هر منطقه از نظر جهت استقرار پنجره ها، ابعاد پنجره و ارتفاع دست انداز متفاوت است.

10-10-1- استفاده از نور طبيعي روز

همانگونه كه در قبل به آن اشاره شد، فراهم ساختن امكانات ورود نور كافي براي اجراي مؤثر فعاليت هاي روزانه به عنوان وظيفه اوليه پنجره محسوب مي شود. حداقل ميزان نور طبيعي روز براي اجراي فعاليت هاي مختلف تابع عملكرد فضاي معماري است.

مقدار نور ورودي نيز تابع ابعاد و محل پنجره و شكل آن است، همچنين عمق اتاق از نظر توزيع نور در تمام سطح آن مؤثر است. توزيع نور به گونه اي است كه هرچه از پنجره فاصله بگيريم، درصد آن كاهش مي يابد. مسأله ذكر شده با ضريب انعكاس رنگ ديوار و كف و سقف نيز در ارتباط است.

*********

در عمل جهت توزيع مناسب نور در سطح اتاق از چندين راه مي توان استفاده نمود. يكي از راه حل ها هدايت نور آفتاب به سقف و انعكاس آن در سطح اتاق است. از اين روش معمولاً براي دفاتر كار كه وجود نور يكسان در سطح مدّ نظر است، استفاده مي شود.

براي جلوگيري از ورود نور مزاحم و توزيع آن در سطح اتاق مي توان از سايه بان هاي مشبك و تيغه هاي عمودي و افقي در جلوي پنجره استفاده نمود.

************

در سالن هاي بزرگ (مانند كارخانه ها) نيز براي حداكثر استفاده از نور روز مي توان از سقف براي نورگيري استفاده نمود.

10-10-2- ديد مناسب

براي دستيابي به ديد مناسب، عرض و ارتفاع پنجره و فاصله كف پنجره از كف اتاق از اهميت زياد برخوردار مي باشد. در مكان هايي كه افراد بر روي مبل و صندلي مي نشينند، ارتفاع مناسب كف پنجره نسبت به فضاهايي كه افراد بر روي زمين مي نشينند، تفاوت دارد.

11               شيب بندي بام ها

11-1- مراحل اجراي شيب بندي بام

جهت محافظت نمودن سقف از نفوذ رطوبت خارج به داخل بايد نسبت به زيرسازي بام ها مسطح اقدام نمود. چنانچه در هنگام تهيه طرح و يا اجراي عمليات كف سازي، بدون توجه به خصوصيات محل ساختمان زيرسازي مناسبي پيش يبني و به اجرا درنيايد، موجب از بين رفتن بام، فرش كف و حتي سلب آسايش ساكنين مي گردد. اين تنها وظيفه زيرسازي بام، در يك ساختمان متعارف و در منطقه اقليمي معتدل و به دور از ويژگي هاي خاص به سه قسمت تقسيم مي گردد.

الف) شيب بندي بام

ب) عايق كاري بام

پ) محافظت از عايق بام

11-1-1- شيب بندي

با انجام شيب بندي، آبهاي بام به سمت آبروها هدايت مي شوند. پس از انجام پوشش سقف، بايد عمليات شيب بندي را انجام داد. در مناطق معتدل براي هر 100 متر مربع زير بنا بايد از يك آبرو از لوله اي به قطر 4 اينچ استفاده نمود. تعداد آبروها متناسب با مساحت سقف مي باشد. به عنوان مثال هرچه مساحت سقف بيشتر باشد از تعداد آبروهاي بيشتري بايد استفاده نمود.

************

تعداد و اندازه قطر آبروها تابع مقدار باران، سطح و شيب بام است. شيب بندي عبارت است از ايجاد شيب مناسب در كف سازي بام به منظور هدايت آب باران به سمت آبروها. شيب مناسب براي هدايت آب در حدود 2 درصد است.

بام را به بخش هاي با مساحت تقريبي 100 متر مربع (در مناطق باران خيز اين مساحت كمتر مي شود) تقسيم بندي مي كنيم، البته در مناطق باران خيز بايد اين مساحت را كمتر در نظر گرفت، سپس عمليات شيب بندي به سمت آبروها صورت مي گيرد. براي سهولت در ابتدا محدوده ها را كرم بندي مي كنند و ما بين كرمها را با بتن سبك پر مي نمايند. شيب مورد نياز حداقل يك الي يك و نيم درصد مي باشد. درصورتي كه مقدار شيب از اندازه ياد شده بيشتر باشد ضخامت بتن سبك بيشتر شده و سنگيني سقف را در پي خواهد داشت.

براي انجام شيب بندي به تريب بايد مراحل زير را انجام داد:

– توسط ملات ماسه و سيمان و يا بتن به ضخامت 5 سانتي متر و عرض تا 15 سانتي متر يك ماهيچه دور تا دور آبرو مي سازيم. علت استفاده از ماهيچه، براي جلوگيري از شكست عايق است.

– نوارهايي از جنس بتن در محدوده حداكثر 100 متر مربع مي سازيم. اين نوارها را كرم و عمليات ياد شده را كرم بندي مي گويند. فاصله دورترين نقطه كرم ها از يكديگر حداكثر برابر 5/1 متر در نظر گرفته مي شود.

– با ريختن بتن سبك بين كرم بندي ها، سطح يكپارچه اي ايجاد مي شود.

– بر روي بتن سبك بايد حداقل 2 سانتي متر ملات ماسه سيمان 1:6 جهت پر كردن پستي و بلندي ها و بوجود آوردن بستري مناسب براي عايق كاري، اندود نمود. به جاي ملات ماسه سيمان مي توان از آسفالت بام با ضخامت حداقل 2 سانتي متر استفاده نمود.

براي عايق بندي رطوبتي سقف بايد به ترتيب مراحل زير را انجام داد:

– پس از اين كه ملات ماسه و سيمان كاملاً خشك شد، بايد يك قشر قير مذاب (از نوع نرم) بر روي ملات ليسه اي كشيده شود.

– بر روي قبر، يك لايه گوني پهن گردد به گونه اي كه گوني ها به اندازه 10 سانتي متر بر روي يكديگر پوشش داده شوند.

– گوني در محل آبرو سوراخ گردد و داخل سوراخ ناودان برگردانده شود.

– روي گوني، قير مذاب (از نوع سخت) ريخته شود به گونه اي كه تمام منافذ گوني ها پر شود.

– كف خواب در محل خود به صورت غوطه اي داخل قير مذاب قرار داده شود.

– لايه دوم گوني عمود بر لايه اول پهن گردد. در اين مرحله گوني در روي كف خواب قرار داده مي شود و فقط در محل آبرو سوراخ مي گردد.

– يك قشر قير مذاب (از نوع سفت) بر روي گوني ها كشيده شود به گونه اي كه تمام منافذ پر گردد و در ضمن هيچ حباب هوايي در زير قير به وجود نيايد.

– پس از سرد شدن قير، بر روي آن ماسه بادي ريخته شود و سطح بام فرش شود.

***************

11-1-2- عايق كاري بام

قشرهاي عايق كاري در پاي ديوارها، اطراف دودكش ها و… بايد حداقل 15 سانتي متر بالاتر از سطح تمام شده بام، بالا آمده باشد و روي آن با تور سيمي ضد زنگ و اندود سيماني به ضخامت حداقل 3 سانتي متر پوشده شود.

11-1-3- محافظت از عايق كاري

در صورت رها نمودن قير و گوني بدون محافظ در سطح بام، با گذشت زمان و تأثير عوامل جوّي، قير فرسوده شده و عايق كاري دچار آسيب مي شود. از اين رو براي جلوگيري از اين صدمه ديدن و افزايش عمر عايق كاري بايد سطح بام را به نحوي فرش نمود. رايج ترين شيوه محافظت از عايق، استفاده از آسفالت مخصوص بام مي باشد. اگر قشر محافظ عايق باشد، بايد بر روي عايق، يك قشر آسفالت به ضخامت 3 سانتي متر و با عيار 160 تا 180 كيلوگرم قير در متر مكعب ماسه ايجاد شود و با غلتك دستي آن را كوبيد.

در صورت نامساعد بودن شرايط جوّي و خيلي سرد بودن زمستان ها و يا خيلي گرم بودن تابستان ها و يا در مكان هايي كه رفت و آمد بر روي عايق كاري زياد باشد و يا بخواهيم كه عايق كاري ساختمان طول عمر بيشتري داشته باشد، يك قشر 5 سانتي متري شن نخودي بر روي سطح عايق پخش مي كنند. براي جلوگيري از ورود دانه هاي شن به آبروها و ناودان، از يك كف خواب با موزاييك گير از ورق گالوانيزه و مشبك در محل آبرو استفاده مي گردد.

روي شن با موزاييك يا آجر سيماني بصورت خشكه چيني (بدون ملات) فرش مي گردد و لاي درزها با دوغاب سيمان با ماسه نرم يا خاك سنگ پر مي شود.

چنانچه قرار باشد كه پوشش سقف با موزاييك، صورت گيرد هرچه قدر كه ابعاد آن كوچكتر باشد، مناسبتر خواهد بود. به دليل اين كه موزاييك ها در اكثر موارد در معرض تابش شديد آفتاب قرار دارند، لذا براي جلوگيري از ترك خوردن آن ها در اثر انبساط، بايد براي آن ها درر انبساط اجرا نمود. در هر 2 متر به 2 متر، از يك درز انبساط 2 سانتي استفاده مي كنند و داخل آن را با قير و ماسه پر مي كنند.

*************

11-2- دست انداز اطراف بام

اگر بر روي بام، رفت و آمد وجود داشته باشد براي جلوگيري از سقوط افراد از اطراف بام از يك ديوار كوتاه در اطراف بام استفاده مي شود.

تا ارتفاع حداقل 15 سانتي متر را بايد عايق كاري نمود. براي حفظ عايق كاري در جلو آن يك نيم ديوار نيم آجره مي چينند و سپس روي آن ديوار را اندود مي نمايند. براي جلوگيري از شكستن و خرد شدن قير و گوني (بر اثر تأثير حرارت، برودت و فشار) با ايجاد يك ماهيچه بتني سرتاسري، قير و گوني با زاويه 135 درجه خم مي گردد.

12-13- انوع پوشش هاي متداول

12-13-1- پوشش سقفهاي شيبدار به روش سنتي (گالي پوش و لت پوش)

الف) گالي پوش: در مناطق شمالي كشورمان سقف خانه هاي چوبي محلي را با ساقه هاي برنج «كلوش» مي پوشانند. كلوش در سقف عمري حدود 7 تا 10 سال دارد. طول هر كلوش بين 60 تا 70 سانتي متر است كه براي استفاده در سقف بايد دسته بندي شوند. دسته هاي كلوش بدون فاصله در كنار يكديگر به وسيله «وريس» به تركه هاي خرپا بسته مي شوند تا سطح سقف را بپوشانند.

در مناطق جنگلي شمال كشورمان، سقفها را نيز با گياهان مردابي به نام «ليق» ، «لي» و «ملج» مي پوشانند.

ب) لت پوش: در مناطقي كه چوب نسبتاً ارزان و فراواني در دسترس است براي پوشش آلاچيق، كلبه جنگلي و منازل مسكوني روستايي، از تخته هاي مقاوم نراد، راش و به خصوص بلوط استفاده مي كنند. چوب هاي با قطعات 50 تا 70 سانتي متر و ضخامت 3 تا 4 سانتي متر را در پوشش خارجي خانه هاي ياد شده مورد استفاده قرار مي دهند. به اين تخته ها «لت» و خانه هاي پوشيده از آن ها را «لت پوش» مي گويند. نحوه اجراي پوشش به اين صورت است كه لت ها را بر روي اسكلت خرپا با در نظر گرفتن همپوشاني طولي و عرضي مناسب، در كنار يكديگر قرار مي دهند و آن ها را با ميخ محكم مي كنند.

12-13-2- پوشش سقفها به وسيله سفال

براي ساختن سفال ها از گل و رس استفاده مي كنند كه به روش هاي دستي و ماشيني تهيه مي شوند. نوع دستي آن نسبتاً به آساني آب را به خود جذب مي كند و در شيب هاي بيش از 45 درجه نسبت به افق مورد استفاده قرار مي گيرد. سفال هاي ماشيني را از گل رس نسبتاً سفت، تحت فشار مي سازند. داراي سطوح صاف هستند و به دليل متراكم بودن آب را به آساني به خود جذب نمي كنند. از اين نوع سفال ها مي توان در شيب هاي 30 درجه نسبت به افق استفاده نمود. اگر براي ساخت سفال ها از خاك رس خالص بدون آهك و سنگ استفاده شود و كاملاً پخته شوند و در شيب مناسب استفاده شوند تا حدود صد سال داراي عمر مفيد خواهند بود. سفال ها را در شكل هاي گوناگون مي سازند كه به شرح دو نوع از آن مي پردازيم.

الف) سفال هاي نيمگرد: خاك رس را با دست به صورت مخروط توخالي درآورده و آن را از وسط نصف مي كنند و آن ها را درون كوره مي پزند. از اين نوع سفال ها بايد در شيب هاي 45 درجه نسبت به افق استفاده نمود. نوع ماشين آن، كه پرس مي شود در هنگام پختن كمتر دچار تغيير شكل مي شود. براي پوشش سقف و هدايت كامل آب، دو نوع سفال را به نام هاي سفال پوشش و سفال ناوه اي مي سازند و با هم مورد استفاده قرار مي دهند. اين سفال ها به صورت همپوشاني جانبي و انتهايي بر روي لاپه ها قرار داده مي شوند.

*************

ب) سفال هاي موجدار (ابرويي): براي ساخت اين سفال ها از دست يا ماشين استفاده مي كنند كه نوع ماشيني آن نسبت به نوع دستي آن مرغوبتر و مقاومتر است. طراحي آن ها به گونه اي است كه سفال هاي نيمگرد زيري و رويي در يك سفال تركيب شده اند. دو گوشه آن ها را پخ مي زنند تا نصب و آب بندي آسان تر صورت پذيرد. با همپوشاني جانبي و انتهايي، آن ها را در كنار يكديگر نصب مي كنند و با ميخ به لاپه ها محكم مي كنند.

***************

12-13-3- پوشش سقفها به وسيله ورق گالوانيزه

براي پوشش سقفهاي شيبدار مي توان از ورق گالوانيزه استفاده نمود كه به دليل دارا بودن عمر زياد، از نظر اقتصادي مقرون به صرفه است. در صورتي كه سطح آن رنگ كاري گردد، داراي دوام بيشتري مي شود و نماي زيبايي به ساختمان مي دهد.

اين سقفها را مي توان با آبرو يا بدون آبرو ساخت. براي سقفهاي شيرواني مي توان نوع آبرو (درجا يا آبروي معلق) اجرا نمود.

12-5- اجراي آبرو معلق (لندني)

در اين نوع آبرو نيازي به طويل گرفتن تيرهاي مايل خرپا نمي باشد. براي اجراي آن از لبه آبرو به عرض حدود 50 سانتي متر، تخته بر روي تيرهاي مايل خرپا مي كوبند. تعدادي تسمه آهني 5 . 50 ميلي متر را خم نموده و آن ها را به فواصل 50 تا 60 سانتي متر از يكديگر به تخته هاي كوبيده شده به تيرهاي مايل وصل مي كنند. براي متصل نمودن هر تسمه به تخته هاي زيرين از سه عدد پيچ خودكار استفاده مي شود. به اين ترتيب زيرسازي آبروي معلق، آمده پوشش با ورق مي شود. از آبروي معلق مي توان براي هر نوع پوششي استفاده نمود.

*************

12-16- اجراي پوشش شيرواني با ورق گالوانيزه

به دليل محدود بودن ابعاد و اندازه هاي ورق هاي گالوانيزه، براي پوشش سطوح بزرگ بايد آن هارا به يكديگر وصل كرد. اتصال دو ورقه را به يكديگر «پيچك» مي نامند. پيچك ها بايد پس از اجرا هيچگونه منفذي نداشته باشند و آب از آنها عبور نكند.

ورق هاي متصل شده به يكديگر را در روي لايه ها قرار داده به گونه اي كه پيچكهاي طولي در امتداد شيب سقف قرار گيرند. با استفاده از ميخ پرچ هايي كه از زائده هاي ورق ها به وجود مي آيند ورق ها را به لاپه ها اتصال مي دهند. براي جلوگيري از نفوذ آب از درز بين ميخ پرچها، روي آن ها بتونه كشيده مي شود.

**************

12-19 پوشش سقف با ورق هاي تخت آزبست سيمان (آردواز)

طول، عرض و ضخامت يك نوع ورق آزبست سمان كه در كارخانه توليد مي شود به ترتيب برابر 60، 30 و 38/0 سانتي متر است.

دو گوشه آن پخ 45 درجه دارد. شيب مناسب براي اين نوع سقفها 15 تا 60 درصد است.

زيرسازي آردواز عبارت است از تركه ريزي به فواصل 20 سانتي متر از يكديگر بر روي تيرهاي مايل خرپا.

نصب ورق هاي آزبست سيمان بر روي تركه هاي خرپا از محل آبرو شروع و به تيزه ختم مي شود. با همپوشاني (طولي   و عرضي ) آب بندي كاملي ايجاد مي شود. هر ورق را با يك عدد ميخ به تركه مي كوبند و امكان تعويض ورق ها در هر زمان وجود دارد. با رنگ زدن ورق هاي آردواز، اولاً نفوذ آب كمتر شده و ثانياً نماي ساختمان زيباتر مي شود.

13                      سقف كاذب

13-1- مقدمه

سقفهاي كاذب، سقفهايي هستند كه بر حسب ظاهر شبيه سقفهاي معمولي بوده ولي وظايف يك سقف را كه تحمل نيروها و بارهاي مرده و زنده وارده و انتقال آن به پايه ها و ديوارها و يا تيرهاي حمال مي باشد انجام نمي دهند.

سقف كاذب، سقف غيراصلي است كه نسبت به سقف اصلي در ارتفاع كمتري اجرا مي شود. هدف از اجراي سقف كاذب، اغلب كم كردن ارتفاع سقف، اتصال تزئينات، كاهش تبادل حرارت، پوشاندن سازه سقف اصلي و… است.

سقفهاي كاذب را حدود 30 تا 50 سانتي متر پايين تر از سقف اصلي اجرا مي كنند. سقفهاي كاذب در زيباسازي و تزئين سقف ساختمان ها نقش عمده اي دارند و به دليل اين كه مصالح مدرن موجود در بازار داراي تنوع مي باشند، موارد مصرفي سقفهاي كاذب گسترش فراواني پيدا نموده و بر حسب نوع مصالح آن، نحوه ي اجراي آن نيز، متفاوت مي باشد.

13-2- انوع سقف كاذب

1- سقف كاذب آجري

2- سقف كاذب با رابيتس

3- سقف كاذب با آكوستيك

4- سقف كاذب با پاركت

5- سقف كاذب آلومينيومي

14                      قوس

14-2- قسمت هاي مختلف تشكيل دهنده يك قوس

پاكار: محل شروع قوس از ستون

شانه: محلي كه قوس در اثر بار زياد ترك برمي دارد (تقريباً زاويه 22 درجه)

تيزه: محل برخورد دو تيغه قوس به يكديگر

شكرگاه: فاصله بين پاكار و شانه

آوارگاه: فاصله بين شانه تا محلي كه تاق در اثر بار زياد فرو مي ريزد. (تقريباً زاويه 70 درجه)

كلاله: فاصله بين تيزه تا محل تمام شدن آوارگاه

دهانه: فاصله داخلي دو ستون

افراز: فاصله قائم پاكار تا تيزه

خيزقوس: نسبت افراز به دهانه

*****************

14-4- چگونگي انتقال نيرو در قوس

به طوريكه در شكل زير مشخص است اگر نيروي P بر قوس وارد آيد به دو نيروي مورب تجزيه مي شود كه هر كدام از دو نيرو به يك پايه منتقل مي شود. وقتي نيرو به پايه رسيد، به دو نيروي افقي و Px و قائم Py تجزيه مي شود. در صورتي كه پايه ها از مقاومت كافي برخوردار نباشند و بر اثر نيروي افقي به خارج متمايل شوند، قوس فرو خواهد ريخت.

از اين مطالب نتيجه مي گيريم كه هم قوس و هم پايه ها بايد طوري طراحي و از مصالحي ساخته شوند كه از استحكام كافي برخوردار باشند تا بتوانند در مقابل نيروي قائم و نيروي افقي حاصل از بارهاي مرده و زنده پايدار بمانند.

هر قدر خيز قوس بيشتر باشد، نيروي قائم بيشتر و نيروي افقي كمتر مي شود و برعكس هرقدر خيز قوس كمتر باشد، نيروي افقي بيشتر و نيروي قائم كمتر مي شود.

14-5- انواع قوس ها

به طور كلي قوس ها به سه دسته زير تقسيم بندي مي شوند:

14-5-1- قوس هاي باربر

اين قوس ها براي باربري در زير نيروهاي فشاري مورد استفاده قرار مي گيرند و در اكثر مواقع به شكل هاي تخم مرغي، بيضوي ساساني و قوس هاي تيز ساخته مي شوند.

اين قوس را اغلب براي پوشش نعل درگاه هاي داخلي مورد استفاده قرار مي دهند.

*************

14-5-2- قوس هاي باربر تزئيني

اين قوس ها هم باربر هستند و هم تزئيني. قوس هاي تيز مربع، پنج اوهفت، تند يا كند، قوس سه قسمت از اين نوع هستند.

كمان قوس هاي ياد شده با دور يكنواخت و ترسيم هندسي اصول و زيبا اجرا مي شود كه علاوه بر باربري، زيبايي خاصي نيز به نما مي بخشد.

************

14-5-3- قوس هاي تزئيني

قوس هاي كماني، برنخشي، كند، سپري، كليل، كلايه و… كه در نعل درگاه سازي براي زيبايي نما مورد استفاده قرار مي گيرند از اين نوع هستند. از اين قوس ها به دليل كوتاه بودن ارتفاع قوس نمي توان انتظار باربري داشت.

*********

در صورتي كه قرار باشد قوس تزئيني باربر شود در دل و يا روي آن به صورت غيرقابل رويت، قوس مخفي باربر مي سازند.

15                 فصل رامپ و پله

15-1- رامپ

قديمي ترين و ساده ترين وسيله ارتباط بين دو اختلاف سطح است. بطور كل رامپ، سطح شيبداري است كه دو سطح غيرهم تراز را به هم مرتبط مي سازد.

**********

15-2- انواع رامپ

در پل هاي هوايي عابر پياده، بيمارستان ها و… براي سهولت حركت افراد و وسايل از رامپ استفاده مي شود. براي ورود ماشين به پاركينگ هاي زيرزميني و طبقات از سطح زمين، به رامپ نياز است.

ابعاد و ميزان شيب رامپ ها به نحوه استفاده از آن ها بستگي دارد. رامپ ها را در شكل هاي مستقيم، مدوّر، يك طرفه و دو طرفه مي سازند. در صورت وجود كثرت تعداد استفاده كننده از رامپ، از يك رامپ براي ورود و از يك رامپ براي خروج استفاده مي شود.

15-4- ضوابط رامپ هاي عابر پياده در اماكن عمومي

1- حداقل عرض رامپ بايد برابر 120 سانتي متر باشد.

2- حداكثر شيب رامپ هاي تا طول 3 متر، بايد برابر 8 درصد باشد.

3- در رامپ هاي با طول بيش از 3 متر، به ازاء هر متر افزاي طول، 5 سانتي متر به عرض مفيد آن اضافه و 5/0 درصد از شيب آن كاسته مي شود.

4- بايد در هر 9 متر طول رامپ، از يك پاگرد به طول حداقل 120 سانتي متر استفاده شود.

5- سطح شيب رامپ، بايد جهت افزايش نيروي اصطكاك، بصورت عاج دار شود.

6- روي سطح شيبدار و ورودي ساختمان بايد پوشيده باشد.

7- نصب ميله دستگرد در طرفين رامپ الزامي است.

8- ارتفاع ميله دستگرد از كف رامپ براي اشخاص نشسته، ايستاده و كودكان بايد به ترتيب برابر 75، 85 و 60 سانتي متر باشد.

9- بايد حداكثر قطر ميله دستگرد برابر 5/3 سانتي متر و حداقل فاصله بين آن و ديوار برابر 4 سانتي متر باشد.

15-7- پله و عملكرد آن

پلكان يك راه ارتباطي است كه دو سطح مختلف را به هم ارتباط مي دهد و انسان با انرژي خود آن را طي مي كند. در برخي موارد، اختلاف دو سطح آن قدر كم است كه فقط به يك پله آن هم با ارتفاع بسيار كم نياز است.

به دليل اين كه بالا رفتن و پايين آمدن از پله ها امري غيرارادي است بنابراين بايد در ساختمان، ابعاد پله ها هميشه يكسان باشد مگر در مكان هاي خاص مانند زيرزمين و پشت بام.

15-8- اجزاي تشكيل دهنده پله و پلكان

كف پله: به سطح فوقاني پله گفته مي شود يعني محل گذاشتن كف پا براي بالا رفتن يا پايين آمدن از پله.

ارتفاع پله: فاصله عمودي كف هاي دو پله متوالي را ارتفاع پله مي گويند. ميزان تغييرات ارتفاع پله به مكان و موقعيت پله بستگي دارد. بديهي است ارتفاع پله هرچه كمتر باشد بالا رفتن از آن راحت تر است.

پيشاني پله: به قطعه عمودي كه ميان دو كف پله متوالي قرار مي گيرد، پيشاني پله گفته مي شود.

گونه پله: سطح بغل پله را مي گويند.

عرض پله: به فاصله بين گونه هاي پله گفته مي شود و به مكان و تعداد استفاده كنندگان از پلكان بستگي دارد.

لب پله: پيش آمدگي كف پله از پيشاني، لب پله ناميده مي شود وجود آن موجب بزرگتر شدن كف پله مي شود.

شيار كف پله: در كف پله، شيارهايي در امتداد عرض پله ايجاد مي كنند. اين شيارها از ليز خوردن جلوگيري مي كنند.

رديف يا خيز پلكان: به مجموعه پله هاي متوالي بين دو اختلاف سطح، رديف پله گفته مي شود در هر رديف پله حداقل سه پله متوالي وجود دارد.

خط مسير پله: اين خط محل شروع و ختم پله را مشخص مي كند. خط مسير پله در روي پلان و وسط عرض پله ها رسم مي شود. (در فاصله 30 تا 55 سانتي متري نسبت به نوع پله در نظر گرفته مي شود.)

خط شيب پله: اين خط، لبه پله هاي يك رديف پله را به يكديگر وصل مي كنند.

زاويه ي شيب پله: به زاويه ي بين خط شيب پله با افق، زاويه شيب پله گفته مي شود. زاويه شيب پله ارتباط مستقيم با ارتفاع پله و رابطه معكوس با كف پله دارد.

حجم پله: به ضخامت سقف زير يك رديف پله گفته مي شود.

طول پله: به طول افقي يك رديف پله گفته مي شود يعني از لبه اولين پله تا انتهاي كف آخرين پله در يك شيب.

پاگرد: ايستگاه مابين پله ها كه براي رفع خستگي ساخته مي شود به پاگرد پله معروف است و حداقل برابر عرض يك كف پله است.

طول راه پله: به مجموع طول پله و پاگردها گفته مي شود.

نرده پله: وسيله اي است كه براي جلوگيري از سقوط اشخاص در طرفين رديف پله ها نصب مي شود.

دست انداز پله: اين وسيله بر روي نرده و به موازات خط شيب پله نصب مي شود.

چشم پله: به فاصله افقي بين دو رديف پله گفته مي شود (يعني شكاف بين دو بازي پلكان).

فضاي پله: سطحي است كه پله ها، پاگردها و چشم پله ها اشغال مي كنند.

ارتفاع سرگير: چنانچه يك رديف پله روي رديف پله ديگر قرار گيرد براي حركت راحت و ايمن، حداقل ارتفاع سرگير 200 سانتي متر بايد باشد.

براي استفاده بيشتر از سطح سقف مي توان آن را روي رديف پله جلو آورد، مشروط بر آن كه حداقل ارتفاع سرگير برابر 200 سانتي متر باشد.

*************

16                    دودكش

16-1 مقدمه

به مجرايي گفته مي شود كه با هدايت و خارج كردن دود و گازهاي حاصل از سوخت بخاري و… باعث احتراق بهتر شده و از آلودگي هواي داخل ساختمان جلوگيري مي كند. اگر اين مجرا فقط جهت خارج نمودن گاز و بوهاي نامطبوع ساختمان به خارج از بنا استفاده شود به آن هواكش مي گويند. با توجه به تغيير وزن مخصوص هواي داخل مجريا دودكش نسبت به هواي خارج، تخليه دود و گازهاي داخل ساختمان توسط دودكش صورت مي گيرد. اين تفاوت وزن مخصوص سبب بوجود آوردن نيرويي مي شود كه رانش دود به پشت بام ساختمان را در پي خواهد داشت. هرچه درجه حرارت هواي داخل دودكش نسبت به محيط خارج تفاوت بيشتر داشته باشد، مقدار نيروي ياد شده بيشتر مي باشد.

سطح مقطع مورد نياز براي يك دودكش تابع ارتفاع دودكش، شكل مقطع دودكش، ميزان سوخت منبع حرارت و نوع مواد سوختني مي باشد.

16-2- مقاطع دودكش ها

شكل مقطع دودكش، حتي الامكان بايد دايره باشد در غير اين صورت مي توان از دودكش با مقطع مربع شكل استفاده نمود. اگر سطح مقطع دودكش به شكل مربع مستطيل باشد، حداكثر نسبت ابعاد مستطيل بايد برابر 1 به 5/1 باشد. جدار داخلي دودكش بايد بصورت صاف و مستقيم بوده و اگر با مصالح بنايي ساخته شده باشد بايد جدار داخلي آن اندود شود. لوله هاي آزبست سيماني به عنوان بهترين نوع دودكش و هواكش محسوب مي شوند. اين لوله ها داراي جداره داخلي صاف و نسبتاً صيقلي مي باشند كه در بازار به آن ها «ايرانيت» و «فارسيت» مي گويند.

16-3- دودكش هاي مشترك

در ساختمان هاي چند طبقه كه دودكش هاي طبقات پاييني از ديوارها و سقفهاي طبقات بالا عبور مي كن، جهت بازدهي و تخليه دود از دودكشها، مناسبتر است كه آن ها را در كنار هم قرار دهيم. به عنوان مثال در صورتي كه يك ساختمان شش طبقه بصورت تيپ باشد، دود كش هاي يك فضاي معين مانند دودكش آشپزخانه طبقه همكف بهتر است از كنار دودكش آشپزخانه طبقه اول و هر دو از كنار دودكش طبقه دوم تا آخر از روي بام ساختمان خارج شوند و روي آن ها يك درپوش شش دريچه اي قرار داده شود.

*************

16-4- دودكش هاي انحرافي

در مواقعي كه بايد در مسير دودكش به هر دليل انحراف داده شود بايد حداكثر زاويه انحراف برابر 45 درجه بوده و در بيش از دو نقطه نبايد براي يك دودكش انحراف ايجاد شود.

16-5- قسمت هاي مختلف دودكش

1- فنداسيون دودكش: كليه قسمت هاي دودكش بر روي آن بنا مي شود.

2- سكوي دودكش: همانند كرسي ساختمان است و حد فاصل فنداسيون و دودكش مي باشد.

3- دريچه تنظيف دودكش: توسط دريچه تنظيف دودكش، دودهاي دودكش تخليه مي گردد.

4- گونه دودكش: به ديوارهاي اطراف دودكش كه آن را از فضاي خارج جدا مي كند، گفته مي شود.

5- مسير دودكش: از پايين ترين نقطه اي كه دود توليد مي شود تا بالاترين نقطه كه دود خارج مي شود، مسير گفته مي شود.

6- دهانه دودكش: به سوراخي گفته مي شود كه دود از آن خارج مي شود و داراي شكل هاي دايره و مربع است.

7- سر دودكش: اين قسمت از روي بام قابل مشاهده است.

8- درپوش دودكش: از ورود برف و باران و اشياي خارجي به داخل دودكش جلوگيري مي كند. جنس آن از آهن گالوانيزه يا آزبست سيماني است. اين قسمت نيز از روي پشت بام قابل مشاهده است.

**************

16-6- مسائل فني دودكش ها

جريان هوايي كه ازروي دهانه دودكش مي گذرد، سبب بوجود آمدن نيروي كششي در داخل دودكش مي شود. سطوح خارجي ساختمان موجب بوجود آمدن حركت دوراني جريان هوا مي شود. حركت دوراني جريان هوا بر روي دودكش اثر مستقيم داشته و دود به طرف پايين فشرده مي شود. مصب دودكش را بايد خارج از حدود گردباد قرار داد.

داخل ساختمان به عنوان بهترين موقعيت براي دودكش محسوب مي شود. دودكش هايي كه در ديوارهاي خارجي قرار دارند تحت تأثير هواي خارج قرار مي گيرند لذا گونه دودكش سرد شده در نتيجه كشش تضعيف مي شود. اگر دودكش در ديوار خارجي قرار داشته باشد حداقل قطر گونه هاي دودكش بايد برابر يك آجر باشد يا اين كه به دور دودكش يك قشر عايق حرارتي قرار دهيم تا از نفوذ هواي سرد خارج محافظت گردد.

جداره داخلي دودكش بايد كاملاً بصورت صاف و صيقلي بوده و هر چند وقت يكبار تميز گردد.

هر وسيله گرمايي مانند بخاري در هر ساعت حدود 5 متر مكعب دود توليد مي كند، لذا مقطع دودكش بايد به اندازه اي باشد كه بتواند اين مقدار دود به فضاي خارج هدايت گردد. اندازه مقطع دودكش به سرعت دود نيز بستگي دارد. هرچه دودكش ارتفاع بلندتر داشته باشد مقدار دود بيشتري را به فضاي خارج هدايت مي كند.

انتهاي دودكش بايد نسبت به بلندترين نقطه ساختمان حدود يك متر بلندتر باشد. در ساختمان هاي با سقفهاي شيبدار بايد ارتفاع دودكش نسبت به بلندترين نقطه سقف شيبدار بيشتر باشد. هر مجراي دودكش بايد فقط يك مصرف كننده حرارتي (بخاري) استفاده كند.

***********

اگر دودكش داراي ارتفاع زياد باشد براي نگهداري دودكش آن را با يكسري تسمه به سقف متصل مي كنند. براي جلوگيري از شكسته شدن صفحه ايرانيت در محل نيروي باد، بين تسمه و ايرانيت صفحه اي پلاستيكي قرار داده مي شود.

*************

17              دفع فاضلاب

17-1- مقدمه

فاضلاب، مخلوط رقيقي از انواع آب هاي دورريختني و غيربهداشتي همراه با مواد زايد است. فاضلاب ها به سه گروه تقسيم مي شوند: فاضلاب هاي خانگي، فاضلاب هاي صنعتي و فاضلاب هاي سطحي.

17-2- انواع لوله هاي فاضلاب

لوله هايي كه براي هدايت فاضلاب به كار مي روند بايد در برابر گازهاي به دست آمده از تجزيه مواد آلي موجود در فاضلاب (هيدروژن، دي اكسيد كربن و…) مقوم باشند. در لوله كشي فاضلاب از لوله هاي چدني، سيماني، پلاستيكي، گالوانيزه، و آزبستي استفاده مي شود.

17-2-1- لوله هاي چدني

دلايل به كار بردن لوله هاي چدني در لوله كشي فاضلاب:

– اين نوع لوله ها را از درون و بيرون با يك لايه از محلول داغ قطران يا قير مي پوشانند و اين عمل موجب مي گردد كه از زنگ زدن لوله در برابر فاضلاب جلوگيري شود.

– لوله هاي چدني، مقاومت خوبي دارند و در زير ساختمان ها در زمين هاي پرآب و در مواردي كه فاضلاب تحت فشار باشد، به كار مي روند.

– اتصالات مختلف و متنوع دارند.

– لوله ها به خوبي به يكديگر متصل مي گردند.

براي مقاوم كردن لوله هاي چدني در مقابل زنگ زدگي آنها را قيراندود مي كنند. لوله هاي چدني در طول ها و قطرهاي مختلفي توليد مي شوند.

17-2-2- لوله هاي گالوانيزه

الف) لوله هاي گالوانيزه سرد

ب) لوله هاي گالوانيزه گرم

17-2-3- لوله هاي سفالي (تنبوشه)

17-2-4- لوله هاي سيماني

17-10 نحوه اجراي لوله هاي فاضلاب

يك شبكه فاضلاب صحيح بايد شرايط زير را دارا باشد:

1- كاملاً آب بندي باشد.

2- به صورت سريع و كامل تخليه گردد.

3- از ورود بوهاي ناخوشايند از سيستم فاضلاب به درون ساختمان جلوگيري شود.

4- بوهاي نامطبوع به فضاي خارج ساختمان منتقل شود.

براي تخليه فاضلاب و جلوگيري از ورود بوهاي نامطبوع بايد از سيفون (شترگلو) و لوله ورود هوا در شبكه فاضلاب استفاده كرد.

براي آن كه سيفون خود به خود تخليه شود، شيب لوله هاي افقي بايد برابر 2 درصد باشد. اگر شيب لوله بيش از 2 درصد باشد آب موجود در فاضلاب به سرعت از داخل لوله عبور مي كند و مواد سفت فاضلاب در داخل لوله باقي مي ماند كه اين مورد، گرفتگي لوله را در پي دارد. حداكثر فاصله سيفون و لوله فاضلاب اصلي بايد برابر 170 سانتي متر باشد تا تخليه فضولات بهتر صورت گيرد.

چنانچه راه عبور لوله فاضلاب مسدود شده باشد، براي رفع گرفتگي از دريچه بازديد استفاده مي شود. طراحي دريچه بازديد در جايي كه لوله فاضلاب قائم و افقي با يكديگر تلاقي مي كنند داراي اهميت فراوان است. براي لوله هاي 10 سانتي متري در هر طبقه، بايد از يك دريچه بازديد استفاده كرد. براي لوله هاي 15 سانتي متري، يك دريچه براي ساختمان 4 طبقه مناسب مي باشد.

18                      بادبند در ساختمان هاي اسكلت فلزي

18-1- مقدمه

در ساختمان هاي بلند اسكلت فلزي مركب از تير و ستون، استحكام و مقاومت آن ها در برابر نيروهاي جانبي به درجه گيرداري اتصالات تير و ستونشان بستگي دارد.

در ساختمان هاي اسكلت فلزي بزرگ و مرتفع حتماً بايد از بادبند استفاده كرد. وجود بادبند، اسكلت فلزي را در برابر نيروهاي جانبي استوار مي كند.

چنانچه در اسكلت فلزي، از بادبند استفاده نشود، اثر نيروي جانبي موجب مي شود كه قاب از شكل مربع و يا مربع مستطيل خارج شده و به شكل متوازي الاضلاع درآيد. چنانچه اتصالات بين تير و ستون به گونه اي مستحكم باشدكه زاويه ميان آنها دچار تغيير نشود، ساختمان قادر است نيروهاي عرضي را تحمل نموده و از حالت شاغولي خارج نگردد از اين نظر در قاب ها بايد از چپ وراست استفاده نمود.

چپ و راست ها زاويه 90 درجه قاب را به دو زاويه تبديل مي كنند و حالت ثابت و مقاومي در فريم ايجاد مي كند. بادبند در اسكلت فلزي در دو نوع افقي و قائم استفاده مي شود.

19                     اجراي درز انبساط و درز انقباض

19-1- درز انبساط (Expension Joint)

براي جلوگيري از خرابي هاي ناشي از انبساط و انقباض ساختمان هاي فلزي در مقابل گرما و سرما يا جلوگيري از منتقل شدن بار ساختمان قديمي مجاور به ساختماني كه جديد احداث مي شود، همچنين موقعي كه ساختمان بزرگ است و از چند بلوك متصل به هم تشكيل مي گردد، بايد در محل مناسبي از درز انبساط استفاده نمود.

اگر ساختمان طويل فلزي داراي بند انبساط نباشد، ازدياد طول، ستون انتهايي را به سمت بيرون به شكل غيرشاقولي در مي آورد، كه اين مورد موجب ترك برداشتن و حتي جدا شدن ديوارها از اسكلت فلزي، و در پوشش هاي ايرانيت موجب خرد شدن ورق هاي ايرانيت مي شود.

حداقل فاصله اي از ساختمان با اجزاي ساختماني كه بايد در آن درز انبساط در نظر گرفته به نوع ساختمان، تعداد طبقات آن، مصالح مصرف شده و آب و هواي محل احداث ساختمان بستگي دارد.

وجود بند انبساط در ساختمان هاي طويل فلزي در هر دو امتداد يعني هم در ضلع طولي و هم در ضلع عرضي الزامي مي باشد. بند انبساط از فنداسيون و شناژ شروع شده و تا سقف و بريدن سقف نيز ادامه مي يابد.

دركليه ساختمان هاي فلزي كه داراي طول بيش از 50 متر باشند، بايد در طول ساختمان از درز انبساط استفاده نمود، اين اندازه مربوط به ساختمان هاي فلزي و بدون پوشش محافظ با حداكثر طول 50 متر و در ساختمان هاي فلزي با پوشش محافظ و در حالات خاص حداكثر بايد برابر 100 متر باشد. براي پوشاندن و پر كردن فواصل درز انبساط بايد از موادي كه داراي قابليت ارتجاعي مي باشند، استفاده نمود. فاصله درز انبساط به هيچ عنوان نبايد با مصالح بنايي يا ملات پر شود.

فاصله بين بند انبساط بين دو فنداسيون حدود 5 سانتي متر در نظر گرفته مي شود و معمولاً محل درز انبساط با يونوليت و چوب پنبه پر مي شود.

اگر در موقع استقرار اسكلت فلزي، ستون هايي كه در مجاورت درز انبساط مي باشند، به طور موقت توسط قطعات فلزي متصل شده باشند، پس از استقرار، بايد اين اتصالات بريده شوند تا ساختمان توسط درز انبساط از قسمت مجاور خود جدا گردد.

19-1-1- بند انبساط در ديوار

پس از اجراي بند انبساط در فنداسيون، امتداد آن در ديوار آجري ميان دو ستون فلزي نيز به اندازه 5 سانتي متر رعايت مي شود، در دو طرف بند انبساط در ديوار، نبشي وصل مي شود و روي دو نبشي ورق آلومينيوم كه از يك طرف آزاد و از طرف ديگر وصل بر نبشي مي باشد، متصل مي شود اين بند تا سقف ادامه پيدا مي كند و بايد دقت نمود تا مسير بند تا بالا كاملاً خالي باشد. در ديوارهاي با پوشش ورق ايرانيت، نيز بايد دقت نمود اتصال كرپي، در ناحيه اورلپ در ورق ها انجام نشود، زيرا اين مورد از حركت دو ورق جلوگيري مي كند.

19-1-2- بند انبساط در سقف

تيرهاي پوشش نيز در امتداد بند انبساط فنداسيون از هم جدا مي شوند. فضاي ميان تاق ضربي در بند انبساط توسط يونوليت پر شده و معمولاً در ناحيه بند انبساط از پوشش قيراندود استفاده مي شود. اما در موزاييك فرش پشت بام، بايد دقت نمود كه بند انبساط موزاييك فرش، در روي بند انبساط پوشش سقف قرار گيرد.

19-2- درز انقطاع

براي جلوگيري از خسارت وكاهش خرابي به وجود آمده از ضربه ساختمان هاي مجاور به يكديگر، بايد ساختمان هاي با ارتفاع بيش از 12 متر و يا بيش از چهار طبقه، توسط درز انقطاع از ساختمان هاي مجاور جدا شود. فاصله ياد شده با مصالح كم مقاومت پر مي گردد تا در موقع زلزله به دليل برخورد دو ساختمان به سهولت خُرد گردند.

مثال) اندازه درز انقطاع دو ساختمان هم ارتفاع مجاور هم به اندازة حداقل آيين نامه اي اختيار شده است. اگر قرار شود تعداد طبقات يكي از ساختمان ها بر اساس محاسبات لازم اضافه شود، درز انقطاع چه وضعيتي خواهد داشت؟

1) اندازه درز انقطاع موجود كم است و قابل قبول نيست.

2) اندازه درز انقطاع موجود قابل قبول است.

3) اگر درز انقطاع در پي نيز ادامه داشته باشد قابل قبول است.

4) اگر هر دو سازه هم ارتفاع نباشند نمي توان اظهار نظر كرد.

پاسخ: گزينه (2) صحيح است.

20                       قرنيز و ازاره

20-1- مقدمه

سايبان بالاي پنجره ها يا درهاي ساختمان را در اصطلاح بنايي، قرنيز مي گويند.

به قسمت پايين ديوار كه آن را با سنگ، سيمان و… بپوشانند و از قسمت هاي ديگر متمايز باشد، ازاره مي گويند.

جلوگيري از نفوذ آب باران و برف به ديوارها و در نتيجه محافظت از آن ها به عنوان وظيفه اصلي قرنيز و ازاره محسوب مي شود.

20-2- انواع قرنيز و ازاره از نظر مصالح

مصالح تشكيل دهنده ي قرنيز و ازاره بايد در مقابل آب باران- برف و ضربه هاي احتمالي داراي مقاومت كافي باشند. براي ساخت قرنيز مي توان از بتن، سنگ، آجر، موزاييك، فايبرگلاس، انواع ورق هاي گالوانيزه، آلومينيوم، سفال و چوب استفاده نمود. مصالح مورد مصرف در ازاره معمولاً سنگ، چوب، موزاييك و فايبرگلاس است.

20-3- طريقه اجراي چند نوع قرنيز

20-3-1- اجراي قرنيز بتني دست انداز پشت بام و ديوار حياط

حداقل ضخامت قرنيز بتني روي ديوار 4 سانتي متر با شيب حداقل 5 درصد به صورت يك يا دو طرفه ساخته مي شود. سيمان مورد مصرف در هر متر مكعب بتن برابر 250 كيلوگرم است. براي جلوگيري از نفوذ آب بايد در لبه آن يك آب چكان مثلثي يا نيم دايره ايجاد نمود. آب چكانهاي مثلثي نسبت به آب چكانهاي نيم دايره مناسب تر مي باشند. براي ساخت قرنيز بتني بايد از قالب چوبي يا نبشي فلزي استفاده نمود.

قالب ها را با استفاده از آجر و گچ، در كنار ديوار نگه مي دارند. براي اجراي آب چكان، بايد در كف قالب از تخته هاي مثلثي شكل يا نيم دايره استفاده نمود. پس از بتن ريزي درون قالب، بايد بتن را متراكم نمود.

**********

پس از خودگيري كامل بتن، قالب را باز مي كنند و با استفاده از تخته ماله، يك لايه اندود پودر و خاك سنگ و سيمان بر روي آن مي كشند.

20-3-2- اجراي قرنيز سنگي ديوار حياط و جان پناه پشت بام

براي نصب سنگ پلاك بر روي ديوار بايد ضخامت ملات ماسه سيمان مصرفي برابر 20 سانتي متر باشد. براي اين كه سنگ با ملات داراي درگيري بيشتر شود بايد در پشت سنگ، شيارهايي ايجاد نمود. ضخامت سنگ در لبه، 5 سانتي متر و شيب آن حداقل برابر 3 درصد است. با استفاده از دستگاه فرز در زير قرنيز، شيار آب چكان اجرا مي شود. سنگ مصرفي بايد در برابر مواد محلول در آب باران و برف، همچنين در برابر گرما و سرماي شديد مقاومت كند.

************

20-3-3- اجراي قرنيز آجري روي ديوارها

در ديوارهايي كه داراي نماي آجري هستند مي توان قرنيز آجري را اجرا نمود. آجرهاي مصرفي بايد مرغوب بوده و كاملاً پخته باشند. شيب مناسب براي هدايت آب برابر 10 درصد است. اين نوع قرنيز بايد حدود 5 تا 6 سانتي متر نسبت به ديوار پيش آمدگي داشته باشد.

20-3-4- اجراي قرنيز با ورق هاي فلزي روي ديوارها

1- بر روي ديوار، يك قشر ملات ماسه سيمان به ضخامت 4 سانتي متر مي كشند.

2- تكه هاي چوب به شكل هرم ناقص در ملات به صورت غوطه اي قرار مي دهند. فواصل بين چوبها از يكديگر بين 50 تا 60 سانتي متر در نظر گرفته مي شود.

3- تسمه هاي آهني خم داده شده به عرض 2 تا 3 ميلي متر را به وسيله پيچ به چوبهاي داخل ملات محكم مي كنند.

4- ورق فلزي گالوانيزه خم داده شده به ضخامت 6/0 يا 75/0 ميلي متر را به تسمه ها متصل مي كنند.

*************

20-3-5- اجراي قرنيز كف پنجره

براي قرنيز كف پنجره مي توان از بتن، سنگ، آجر يا ورق فلزي استفاده نمود. شيب قرنيز خارجي كف پنجره برابر 3 درصد در نظر گرفته مي شود كه نسبت به ديوار بايد 5 سانتي متر داراي پيش آمدگي باشد. حداقل سيمان مورد مصرف در قرنيزهاي بتني در هر متر مكعب بتن برابر 250 كيلوگرم است. براي قرنيز بتني از قالب چوبي يا نبشي فلزي استفاده مي شود كه آن را به وسيله آجر و گچ دستي به ديوار مي چسبانند.

پس از بتن ريزي درون قالب، آن را به آرامي مي كوبند تا كاملاً متراكم گردد.

پس از خودگيري بتن، قالب ها را باز مي كنند و بر روي بتن يك لايه ملات پودر و خاك سنگ و سيمان مي كشند.

**************

20-3-6- اجراي قرنيز بالاي پنجره

قرنيز بالاي پنجره داراي شيب يك طرفه است به عرض 30 تا 60 سانتي متر و ضخامت 8 سانتي متر به علت اينكه قسمت بالاي قرنيز تحت كشش و قسمت پايين آن تحت فشار است، لذا در قسمت بالاي قرنيز براي افزاي مقاومت كششي آن از چند ميلگرد استفاده مي شود.

*************

ميلگردهاي فلزي از يك طرف با خم 90 درجه به تيرآهن نعل درگاه جوش داده مي شود و سر ديگر آن ها را قلاب مي زنند.

**************

20-4- اجراي ازاره (قرنيز) پاي ديوار در داخل ساختمان

20-4-1- ازاره (قرنيز) سنگي و موزاييكي و روش نصب آن ها

سنگهاي مقاوم به ضخامت 1 تا 5/1 سانتي متر و به عرض7  تا 10 سانتي متر را كنار ديوار، روي فرش كف قرار مي دهند و در پشت آن ها از ملات ماسه سيمان استفاده مي كنند.

ازاره نسبت به اندود سطح ديوار به حالت هاي گود، همرو يا برجسته نصب مي گردد. مقدار ملات خور تابع نوع نصب آن است كه حداقل بايد برابر 1 سانتي متر باشد. براي افزايش درگيري سنگها با ديوار، از پيچ و رولپلاك استفاده مي گردد.

************

20-4-2- نصب ازاره چوبي پاي ديوار و روش نصب آن ها

در ابتدا بايد در پاي ديوار يك لايه اندود مايه سيمان ليسه اي كشيد. پس از خشك شدن ملات، با استفاده از پيچ و رولپلاك ازاره چوبي را به ديوار متصل مي كنند. براي اينكه گل پيچها در نماي كار به چشم نخورند، بايد سوراخ ها را به صورت توگرد ساخت و پس از نصب ازاره به ديوار به وسيله پيچ، سوراخ ها را با بتونه پر نمود. پس از سنباده زدن، بر روي چوب رنگ زده مي شود.

*************

20-4-3- اجراي ازاره در پاي ديوارهاي خارجي

در قسمت خارجي ديوار در محل اتصال به كف، به دليل تماس مستقيم با آب باران و برف و احتمال ضربه، بايد از مصالح مقاومي مانند پلاكهاي سنگي يا بتني يا سنگهاي قواره استفاده نمود. حداقل ارتفاع آن 30 سانتي متر است كه اين مقدار به ميزان بارندگي منطقه مورد نظر بستگي دارد. حداقل ضخامت پلاكهاي سنگي برابر 3 سانتي متر در نظر گرفته مي شود.

در مورد ازاره هاي بتني، حداقل سيمان در متر مكعب بتن غيرمسلح 200 كيلوگرم و در بتن مسلح 250 كيلوگرم است.

**************

مهندسی عمران

درباره نویسنده

نویسنده مشخصات خود را وارد نکرده است

0 دیدگاه برای “مقاله فهرست اجزای اصلی ساختمان”

ارسال دیدگاه


− 2 = 3

Forum